پارت ۱۶
ات......کوکککککک
کوک.....جونممممم
ات.....تهیونگ داره زنگ میزنه
کوک....میشه گوشی رو واسم بیاری
ات....اره
کوک....الو سلام تهیونگ خوبی؟
تهیونگ....جونگکوک(گریه)
کوک....چی شده (نگران)
ته.....جیمین تو بیمارستانه تصادف کرده (گریه)
کوک....باشه الان میام
ات....کوک چی شده (نگران)
کوک....جیمین تو بیمارستانه
ات.....چییییییییی (بغض)
(نکته=جیمین بست فرند ات هست خیلی باهم صمیمی هستن )
کوک....من میرم بیمارستان
ات....بزار منم بیام
رفتیم بیمارستان تهیونگ داشت گریه میکرد کوک رفت بغلش کرد منم رفتم پیش دکتر جیمین و ازش حالش رو پرسیدم
ات....حال جیمین چطوره
دکتر....الان اتاق عمل هستن جراح داره عملشون میکنه اگه چیزی شد بهتون خبر میدیم
ات....باشه
همون لحظه دیدم اعضا اومدن من زود پریدم بغلش هوپی و باهم زدیم زیر گریه
(هوپی تنها کسی هست که به ات دلداری میده و ات هروقت ناراحت باشه میره پیش هوپی باز این دوتا هم خیلی صمیمی هستن )
اعضا....حال جیمین چطوره
ات....من از دکتر حالشو پرسیدم گفت الان تو اتاق عمل داره جراح عملش میکنه
همون لحظه دکتر از اتاق عمل اومد بیرون همه بلند شدیم رفتیم پیشش
همه ....چی شده حالش چطوره
دکتر.....خداروشکر ضربه جدی ندیده و حالش خوبه اما بیهوشه فقط ازتون یه سوال دارم
همه....چی
دکتر.....جیمین تو بیهوشی اسم تنها کسی رو که میاره ات هست اگه ات بره پیشش شاید بهوش بیاد فقط میتونم بپرسم ات کدومتون هستید
ات....منم
دکتر ....لطفا برید پیش جیمین
ات....باشه
رفتم دیدم روی تخت بیهوشه
نشستم و دستش رو گرفتم و آروم صداش کردم دیدم آروم پلک هاشو باز کرد
جیمین....ات (ذوق )
ات....جونم
(مثلن اینجوری که ات گفت جونم چون دلش واسه جیمین سوخت وگرنه اصلن رابطه اونجوری ندارن فقط بست فرندن)
جیمین.....چرا چشمات قرمزه؟
ات.....دیشب خوب نخوابیدم واسه همینه
جیمین....تو گریه کردی؟
ات.....نه نکردم
جیمین.....میدونم داری دروغ میگی
ات.....نه راست میگم گریه نکردم
جیمین....کی مرخص میشم؟
ات....نمیدونم باید از دکتر بپرسم
ات....دکترررررررر
دکتر.....بفرمایید
ات....جیمین کی مرخص میشه؟
بهتره که امشب رو بمونه و فردا مرخص میشه
ات ....مرسی
کوک.....جونممممم
ات.....تهیونگ داره زنگ میزنه
کوک....میشه گوشی رو واسم بیاری
ات....اره
کوک....الو سلام تهیونگ خوبی؟
تهیونگ....جونگکوک(گریه)
کوک....چی شده (نگران)
ته.....جیمین تو بیمارستانه تصادف کرده (گریه)
کوک....باشه الان میام
ات....کوک چی شده (نگران)
کوک....جیمین تو بیمارستانه
ات.....چییییییییی (بغض)
(نکته=جیمین بست فرند ات هست خیلی باهم صمیمی هستن )
کوک....من میرم بیمارستان
ات....بزار منم بیام
رفتیم بیمارستان تهیونگ داشت گریه میکرد کوک رفت بغلش کرد منم رفتم پیش دکتر جیمین و ازش حالش رو پرسیدم
ات....حال جیمین چطوره
دکتر....الان اتاق عمل هستن جراح داره عملشون میکنه اگه چیزی شد بهتون خبر میدیم
ات....باشه
همون لحظه دیدم اعضا اومدن من زود پریدم بغلش هوپی و باهم زدیم زیر گریه
(هوپی تنها کسی هست که به ات دلداری میده و ات هروقت ناراحت باشه میره پیش هوپی باز این دوتا هم خیلی صمیمی هستن )
اعضا....حال جیمین چطوره
ات....من از دکتر حالشو پرسیدم گفت الان تو اتاق عمل داره جراح عملش میکنه
همون لحظه دکتر از اتاق عمل اومد بیرون همه بلند شدیم رفتیم پیشش
همه ....چی شده حالش چطوره
دکتر.....خداروشکر ضربه جدی ندیده و حالش خوبه اما بیهوشه فقط ازتون یه سوال دارم
همه....چی
دکتر.....جیمین تو بیهوشی اسم تنها کسی رو که میاره ات هست اگه ات بره پیشش شاید بهوش بیاد فقط میتونم بپرسم ات کدومتون هستید
ات....منم
دکتر ....لطفا برید پیش جیمین
ات....باشه
رفتم دیدم روی تخت بیهوشه
نشستم و دستش رو گرفتم و آروم صداش کردم دیدم آروم پلک هاشو باز کرد
جیمین....ات (ذوق )
ات....جونم
(مثلن اینجوری که ات گفت جونم چون دلش واسه جیمین سوخت وگرنه اصلن رابطه اونجوری ندارن فقط بست فرندن)
جیمین.....چرا چشمات قرمزه؟
ات.....دیشب خوب نخوابیدم واسه همینه
جیمین....تو گریه کردی؟
ات.....نه نکردم
جیمین.....میدونم داری دروغ میگی
ات.....نه راست میگم گریه نکردم
جیمین....کی مرخص میشم؟
ات....نمیدونم باید از دکتر بپرسم
ات....دکترررررررر
دکتر.....بفرمایید
ات....جیمین کی مرخص میشه؟
بهتره که امشب رو بمونه و فردا مرخص میشه
ات ....مرسی
۲۴.۴k
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.