مافیای خشن P5
از زبان سول آه
امروز قراره وسایلم رو جمع کنم برم تایلند پیش مامانم هنوز آنا و دانته نمیدونن که من فهمیدم
یک ساعت بعد
تمام وسایلم رو جمع کردم خیلی خوشحال بودم که قراره برم تایلند
شب
از زبان سول آه
الان قراره از خونه برم آنا خونه نبود دانته هم همینطور
وقت خوبی بود دیدم مامانم اومد
رفتم سوار ماشینش شدم
سوریون: - سول آه:+
-سلام دخترم خوبی؟
+آره مامان تو خوبی؟
-آره خوبم باید بریم سمت فرودگاه پروازمون چند ساعت دیگه هست
+باش
پرش زمانی به فرودگاه
رفتیم سوار هواپیما شدیم که دیدم لوگان هم اونجاست
رفتم قایم شم که مامان گفت:
- : دخترم لوگان بهم کمک کرد پیدات کنم نترس اون به آنا خبر نمیده
+: باش
(لوگان:/)
/سلام خوبی سول آه؟
+مرسی من خوبم تو خوبی؟
-خب الان باید سوار هواپیما بشیم تا بریم به سمت تایلند
از زبان راوی
چند ساعت بعد رسیدن تایلند
/سول آه تو باید اسم و فامیلیتو عوض کنی چون یه چند تا دوست داره تو تایلند بخاطر همون میترسم به پدر زنگ بزنن
+اوک
-بچه ها بیاین رانندم اومده منتظرمونه
از زبان سول آه
رفتیم سوار ماشین شدیم و نیم ساعت بعد به یه عمارت بزرگ که از عمارت ما هم بزرگ رسیدیم
+اینجا قراره زندگی کنیم؟
-آره اینجا رو دوست نداری؟
+چرا دوست دارم ولی آخه خیلی بزرگه
رفتیم داخل عمارت
حیاطش بزرگ بود
تاب داشت
گل خونه داشت
عمارت خیلی خوشگل و قشنگ بود
- سول آه جان بیا بریم اتاقتو بهت نشون بدم(عکسشو میزارم)
لوگان که ساکت بود گفت:
/من دیگه میرم خونه ی خودم
-نه بمون اینجا
/نمیتونم
/باشه خدانگهدار
+خدافظ اوپا
لوگان رفت
امروز قراره وسایلم رو جمع کنم برم تایلند پیش مامانم هنوز آنا و دانته نمیدونن که من فهمیدم
یک ساعت بعد
تمام وسایلم رو جمع کردم خیلی خوشحال بودم که قراره برم تایلند
شب
از زبان سول آه
الان قراره از خونه برم آنا خونه نبود دانته هم همینطور
وقت خوبی بود دیدم مامانم اومد
رفتم سوار ماشینش شدم
سوریون: - سول آه:+
-سلام دخترم خوبی؟
+آره مامان تو خوبی؟
-آره خوبم باید بریم سمت فرودگاه پروازمون چند ساعت دیگه هست
+باش
پرش زمانی به فرودگاه
رفتیم سوار هواپیما شدیم که دیدم لوگان هم اونجاست
رفتم قایم شم که مامان گفت:
- : دخترم لوگان بهم کمک کرد پیدات کنم نترس اون به آنا خبر نمیده
+: باش
(لوگان:/)
/سلام خوبی سول آه؟
+مرسی من خوبم تو خوبی؟
-خب الان باید سوار هواپیما بشیم تا بریم به سمت تایلند
از زبان راوی
چند ساعت بعد رسیدن تایلند
/سول آه تو باید اسم و فامیلیتو عوض کنی چون یه چند تا دوست داره تو تایلند بخاطر همون میترسم به پدر زنگ بزنن
+اوک
-بچه ها بیاین رانندم اومده منتظرمونه
از زبان سول آه
رفتیم سوار ماشین شدیم و نیم ساعت بعد به یه عمارت بزرگ که از عمارت ما هم بزرگ رسیدیم
+اینجا قراره زندگی کنیم؟
-آره اینجا رو دوست نداری؟
+چرا دوست دارم ولی آخه خیلی بزرگه
رفتیم داخل عمارت
حیاطش بزرگ بود
تاب داشت
گل خونه داشت
عمارت خیلی خوشگل و قشنگ بود
- سول آه جان بیا بریم اتاقتو بهت نشون بدم(عکسشو میزارم)
لوگان که ساکت بود گفت:
/من دیگه میرم خونه ی خودم
-نه بمون اینجا
/نمیتونم
/باشه خدانگهدار
+خدافظ اوپا
لوگان رفت
۷۸۹
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.