فن فیک کاتسوکی 🗿✨ part 14

پارت۱۴
⁦¯\_( ͡° ͜ʖ ͡°)_/¯⁩⁦⊂(•‿•⊂ )*.✧⁩


#اها پیدات کردم ا.ت ی نفلهههه
@نهههه!!
@ کمکککک!! مومو بی من نرووووو! عررررررررررر
#گرفتمت نفلههههه
@تو چی میخوای از زندگی من بدبخت؟؟!
#فقط می خوام سو تفاهمو رفع کنم
@ها؟
#من فقط طبق بازی بیش رفتم و چشمامم رو زیر چشم بند بسته بودم
@ اها! که اینطور!
#اره پس معمولی رفتار کن
@باشه
#باید بریم سر کلاس
@اره

ا.ت ویو

آه ، بخیر گذشت . ولی یکی بگه چرا واسه اینکه به من حسی نداره ناراحت شدممم؟؟؟
ایزاوا سنسی اومد پس بهتره که یکم آروم تر باشم.

راوی ویو
همه ی بچه ها گفتن سلام سنسی و ا.ت اصلا نتونست تمرکز کنه ، کم‌کم به شک افتاد که نکنه حسی بهش داشته باشم!
باکوگو هم میدونست همچین حسی به ا.ت داره ولی نادیده ش می‌گرفت و سرکوبش میکرد.

باکوگو ویو

هاه ، خدا نمیدونم چرا ولی الان من خیلی پشیمونممممم نمیدونم چراااا
خدایا برای خودم شفا می‌طلبمممم!!

راوی ویو

مومو گفت: گایز من حوصلم سر رفته نظرتون چیه شب فیلم ترسناک ببینیم؟
همه گفتن باشه به غیر از باکوگو.
همه رفتین به خوابگاه ، وقتی رسیدید...

ادامه دارد⁦乁ʕ •̀ ۝ •́ ʔ