I rememder that day well
من اون روز رو خوب یادمه ..
من چشمات رو خوب یادمه ..
من لبخندت رو خوب یادمه ..
من کتابی که داشتی میخوندی رو خوب یادمه ..
من جای که همیشه تنها میرفتی رو خوب یادمه ..
من همه چی رو یادم میاد
ولی تو ...
حتی از وجود من باخبر نیستی
اگه اون روز اونجا بودم هیچ وقت اون اتفاق نمیوفتاد
اگه اون روز تو خونه میموندی
اگه تا شب اونجا نمونده بودی
اگه کنارت بودم
اگه بهم میگفتی داری میری اونجا
اگه از کوه نمیوفتادی پایین و حافظتو از دست نمیدادی
هنوزم منو به یاد داشتی
الان من فقط از دور میتونم مراقبت باشم
از دور برای لبخندت بمیرم
از دور دیوونهی چشمات بشم
ازت دور بمونم
از دور عاشق باشم
جرعت این که بیام نزدیکت رو ندارم
جرعت ندارم بگم عاشقت بودم و هستم
جرعت ندارم تو چشمات نگاه کنم
جرعت ندارم بگم کسی که دونبالش بالای کوه رفته بودی من بودم
وقتی که پیشت بودم وقتی پیشم بودی
وقتی که کتاب میخوندی منم باذوق گوش میدادم
وقتی بهم نگاه میکردی وقتی مجزوب چشمات شدم
همه اینا بهترین روزا بهترین لحظه های عمرم بودن ولی الان شده یه خاطره
یه خاطره که هروقت یادش میوفتم لبام میخنده و با فکر این که دیگه تکرار نمیشن چشمام خیس میشه
تو منو به یاد نداری ولی
من شبا با فکر تو خوابم میبره
الان بدون من خوشحالی
بدون من آرامش داری
بدون من دردسرات کمتره
بدون من حالت بهتره
اگه اینطوریه پس ازت دور میمونم و هیچ وقت دیگه برنمی گردم
این زندگیه توعه پس هر کاری دوست داری باش میکنی
مجبور نیستی منو به یاد بیاری و عاشقم باشی
فقط میخوام بدونی که من ....
اون روزو خوب یادمه ..
چه تلخ چه شیرین نمیخوام فراموش کنم روزی که برای اولین بار قلبم رو بهت باختم
اون روزو خوب یادمه ..
وقتی که اومدم سمتت ولی تو منو فراموش کرده بودی
امید وارم حالت خوب باشه و مراقب خودت باش
منم عاشق میمیرم و تو هیچ وقت نمیفهمی...
پایان
من چشمات رو خوب یادمه ..
من لبخندت رو خوب یادمه ..
من کتابی که داشتی میخوندی رو خوب یادمه ..
من جای که همیشه تنها میرفتی رو خوب یادمه ..
من همه چی رو یادم میاد
ولی تو ...
حتی از وجود من باخبر نیستی
اگه اون روز اونجا بودم هیچ وقت اون اتفاق نمیوفتاد
اگه اون روز تو خونه میموندی
اگه تا شب اونجا نمونده بودی
اگه کنارت بودم
اگه بهم میگفتی داری میری اونجا
اگه از کوه نمیوفتادی پایین و حافظتو از دست نمیدادی
هنوزم منو به یاد داشتی
الان من فقط از دور میتونم مراقبت باشم
از دور برای لبخندت بمیرم
از دور دیوونهی چشمات بشم
ازت دور بمونم
از دور عاشق باشم
جرعت این که بیام نزدیکت رو ندارم
جرعت ندارم بگم عاشقت بودم و هستم
جرعت ندارم تو چشمات نگاه کنم
جرعت ندارم بگم کسی که دونبالش بالای کوه رفته بودی من بودم
وقتی که پیشت بودم وقتی پیشم بودی
وقتی که کتاب میخوندی منم باذوق گوش میدادم
وقتی بهم نگاه میکردی وقتی مجزوب چشمات شدم
همه اینا بهترین روزا بهترین لحظه های عمرم بودن ولی الان شده یه خاطره
یه خاطره که هروقت یادش میوفتم لبام میخنده و با فکر این که دیگه تکرار نمیشن چشمام خیس میشه
تو منو به یاد نداری ولی
من شبا با فکر تو خوابم میبره
الان بدون من خوشحالی
بدون من آرامش داری
بدون من دردسرات کمتره
بدون من حالت بهتره
اگه اینطوریه پس ازت دور میمونم و هیچ وقت دیگه برنمی گردم
این زندگیه توعه پس هر کاری دوست داری باش میکنی
مجبور نیستی منو به یاد بیاری و عاشقم باشی
فقط میخوام بدونی که من ....
اون روزو خوب یادمه ..
چه تلخ چه شیرین نمیخوام فراموش کنم روزی که برای اولین بار قلبم رو بهت باختم
اون روزو خوب یادمه ..
وقتی که اومدم سمتت ولی تو منو فراموش کرده بودی
امید وارم حالت خوب باشه و مراقب خودت باش
منم عاشق میمیرم و تو هیچ وقت نمیفهمی...
پایان
۳.۸k
۰۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.