Senario and Oneshot/سناریو و وانشات
انیمه:بانگو استری داگز/Bangu Stray Dogs
موضوع:اگه ازشون تقلب بخوای.
کاراکترها:آتسوشی ناکاجیما/Atsushi Nakajima_آکوتاگاوا رینوسکه/Akutagava Rinoske_کونیکیدا دوپو/Kunikida Dopo_فئودور داستایوفسکی/Fyodor Dostoyevsky.
◇~◇~◇~◇
آکوتاگاوا رینوسکه/Akutagava Rinoske:
▪︎نگاهه سردی بهت میندازه و میگه:فکر کردی من بهت تقلب میرسونم؟!
▪︎با ناامیدی برگشتی و سرتو کردی تو برگهی امتحانت.
▪︎درسته که گفته بود بهت تقلب نمیرسونه،اما وقتی چهرهی ناامیدت رو دید نظرش عوض شد.
▪︎با راشومون چندتا از سوالات رو بهت رسوند.
▪︎وقتی معلم نمرهها رو خوند،تو نمرهی چندان خوبی نگرفته بودی و قرار نبود پاس بشی؛ولی آکوتاگاوا دور از چشم تو رفت معلم رو تهدید کرد و با نمرهی بیست پاس شدی.
آتسوشی ناکاجیما/Atsushi Nakajima:
■عذاب وجدان میگیره که کارت اشتباهه ولی چون قلب مهربونی داره خودش بهت میرسونه.
■هر چندتا از سوالات رو که بتونه بهت میرسونه.
■آخر امتحان اون قدر از عذاب وجدانش میگه که تو هم عذاب وجدان میگیری.
■نمرهی خوبی میگیرین،ولی با کارای آتسوشی با خودت توبه میکنی که دفعهی آخرت از اون تقلب میخوای.
کونیکیدا دوپو/Kunikida Dopo:
¤به هیچ وجه!اصلا قبول نمیکنه و تازه سرزنشت هم میکنه.
¤وقتی با جواب نه اون مواجه شدی خواستی از اون یکی دوستت تقلب بگیری.ولی حتی نزاشت از یه نفر دیگه تقلب بگیری.
¤به معلم گزارشت میده و امتحان رو میوفتی.
¤اون قدر بعد از امتحان میگه که دفعهی بعد درست رو بخون تا نیوفتی،که یه هفته برای آرامش اعصاب و روانت نمیری مدرسه.
¤تو اون یه هفته که نرفتی کلی درس داده بودن و وقتی رفتی بازم امتحان داشتی.و حالا،همان آش و همان کاسه!
فئودور داستایوفسکی/Fyodor Dostoyevsky:
☆یه نگاه ملیح با یه لبخند ملیح بهت میندازه.
☆اولش میترسی و از درخواستی که کردی پشیمون میشی.
☆با اون چهرهی ملیحش بهت نگاه میکنه و میگه:خب من میتونم همه چیز رو بهت بگم؛اما سوال اینجاس که بهت میگم یا نه؟
☆با حرفش دیگه کاملا ناامید و پشیمون میشی.
☆وقتی قیافهی ناراحتت رو میبینه مسخره بازی رو میزاره کنار.
☆یه جوری که حتی خودت هم نفهمی چجوری بهت تمام سوالات رو میرسونه.
☆آخرسر،هردوتون با نمرهی بیست پاس میشین.به نظر معلم مشکوک میزدید ولی فئودور حلش کرد.
...
◇~◇~◇~◇~◇
موضوع:اگه ازشون تقلب بخوای.
کاراکترها:آتسوشی ناکاجیما/Atsushi Nakajima_آکوتاگاوا رینوسکه/Akutagava Rinoske_کونیکیدا دوپو/Kunikida Dopo_فئودور داستایوفسکی/Fyodor Dostoyevsky.
◇~◇~◇~◇
آکوتاگاوا رینوسکه/Akutagava Rinoske:
▪︎نگاهه سردی بهت میندازه و میگه:فکر کردی من بهت تقلب میرسونم؟!
▪︎با ناامیدی برگشتی و سرتو کردی تو برگهی امتحانت.
▪︎درسته که گفته بود بهت تقلب نمیرسونه،اما وقتی چهرهی ناامیدت رو دید نظرش عوض شد.
▪︎با راشومون چندتا از سوالات رو بهت رسوند.
▪︎وقتی معلم نمرهها رو خوند،تو نمرهی چندان خوبی نگرفته بودی و قرار نبود پاس بشی؛ولی آکوتاگاوا دور از چشم تو رفت معلم رو تهدید کرد و با نمرهی بیست پاس شدی.
آتسوشی ناکاجیما/Atsushi Nakajima:
■عذاب وجدان میگیره که کارت اشتباهه ولی چون قلب مهربونی داره خودش بهت میرسونه.
■هر چندتا از سوالات رو که بتونه بهت میرسونه.
■آخر امتحان اون قدر از عذاب وجدانش میگه که تو هم عذاب وجدان میگیری.
■نمرهی خوبی میگیرین،ولی با کارای آتسوشی با خودت توبه میکنی که دفعهی آخرت از اون تقلب میخوای.
کونیکیدا دوپو/Kunikida Dopo:
¤به هیچ وجه!اصلا قبول نمیکنه و تازه سرزنشت هم میکنه.
¤وقتی با جواب نه اون مواجه شدی خواستی از اون یکی دوستت تقلب بگیری.ولی حتی نزاشت از یه نفر دیگه تقلب بگیری.
¤به معلم گزارشت میده و امتحان رو میوفتی.
¤اون قدر بعد از امتحان میگه که دفعهی بعد درست رو بخون تا نیوفتی،که یه هفته برای آرامش اعصاب و روانت نمیری مدرسه.
¤تو اون یه هفته که نرفتی کلی درس داده بودن و وقتی رفتی بازم امتحان داشتی.و حالا،همان آش و همان کاسه!
فئودور داستایوفسکی/Fyodor Dostoyevsky:
☆یه نگاه ملیح با یه لبخند ملیح بهت میندازه.
☆اولش میترسی و از درخواستی که کردی پشیمون میشی.
☆با اون چهرهی ملیحش بهت نگاه میکنه و میگه:خب من میتونم همه چیز رو بهت بگم؛اما سوال اینجاس که بهت میگم یا نه؟
☆با حرفش دیگه کاملا ناامید و پشیمون میشی.
☆وقتی قیافهی ناراحتت رو میبینه مسخره بازی رو میزاره کنار.
☆یه جوری که حتی خودت هم نفهمی چجوری بهت تمام سوالات رو میرسونه.
☆آخرسر،هردوتون با نمرهی بیست پاس میشین.به نظر معلم مشکوک میزدید ولی فئودور حلش کرد.
...
◇~◇~◇~◇~◇
۴.۹k
۰۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.