فیک تهیونگ ازدواج اجباری

پارت 8

( روز دادگاه )
از دید جین هو
تو دادگاه بودیم
چشمای تهیونگ از بس گریه کرده بود پوف کرده بود
اون از خداش بود که پیشش نباشم و از شرم خلاص شه حالا چی شده
قاضی : اقای کیم همسر شما گفتن که بهشون خیانت کردید درسته؟
تهیونگ : من پشیمونم من اون شب مست بودم
قاضی : فقط جوابم رو بدید اره یا نه ؟
تهیونگ : بله
قاضی : همسر شما درخواست طلاق دادن لطف این برگه رو امضا کنید
تهیونگ چ..چشم
تهیونگ برگه رو امضا کرد
منم برگه رو سریع امضا کردم
تهیونگ انقدر حالش بد بود نمیتونست راه بره به زور اومد بیرون
من نگرانم چطور می خواهد با ماشین بره خونه
وایسا اصلا به من چه 😒
داشت میرفت سمت ماشین که یهو افتاد
با سرعت رفتم سمتش
تهیونگ تهیونگ بیدار شو لطفااا
جیسو : چش شده ؟
نمی دونم
جیسو : به کوک میگم ببرتش بیمارستان
منم باهاش ​​میرم
جیسو : اما تو حالت خوب نیست
مشکلی نیست
جیسو : باشه پس منم باهات میام که مراقبت باشم
ممنون اونی
کوک اومد و تهیونگ رو برد تو ماشین
و به سمت بیمارستان رفتیم
( چند دقیقه بعد )
به تهیونگ سرم وصل کردن و گفتن اصلا خوب نیست
تو lCU بود
حال من همچین خوب نبود
جیسو : جین هو یه ذره استراحت کن حالت خوب نیست
نمیتونم جیسو نمیتونم ( خودش باعث شد تهیونگ حالش بد بشه حالا نگرانه 😐😑)

چهار پارت رو آپ کردم پارت نهم رو با شرط میزارم 😌
شرط
like 20
کامنت 200