۲
(جلسه تموم میشه و سایوری سمت مویچیرو میدود)
سایوری: توکیتو مویچیرو! صبر کن!
مویچیرو: بله؟
سایوری: ههه..هه..چرا اسمم پرسیدی؟
مویچیرو: نباید میپرسیدم؟
(ذهن سایوری: درد و نفرین...)
سایوری: نه همینجوری پرسیدم
مویچیرو: عالی شد...
سایوری: خب، من باید برم، خداحافظ
(ذهن مویچیرو: واقعا عجیبیه نپرسید عاشقشم یا نه)
(ساعت ۱ شب هست)
(سایوری رایحه ی قوی یه شیطان حس کرد و حالت آماده باش بود که آکازا بود)
آکازا: سلام~ (با لبخند شیطانی)
سایوری: شیطان ربته سوم؟
آکازا: تو چقدر باهوشی، بنظر ضعیف میای، دوست طعمت را بچشم
سایوری: اگه تونستی من رو لمس کنی که نمیتونی
آکازا: نمیخوای شیطان باشی، اونموقع تا ۲۰۰،۰۰۰ سال زنده ای
سایوری: فکر کردی حرفت رو باور میکنم؟! تنفس عشق فرم دوم! *آکازا فرار کرد*
آکازا: بای بای! چشم خوشگله...
(گونه های سایوری پف کرد)
سایوری: میکشمت عوضی!
سایوری: توکیتو مویچیرو! صبر کن!
مویچیرو: بله؟
سایوری: ههه..هه..چرا اسمم پرسیدی؟
مویچیرو: نباید میپرسیدم؟
(ذهن سایوری: درد و نفرین...)
سایوری: نه همینجوری پرسیدم
مویچیرو: عالی شد...
سایوری: خب، من باید برم، خداحافظ
(ذهن مویچیرو: واقعا عجیبیه نپرسید عاشقشم یا نه)
(ساعت ۱ شب هست)
(سایوری رایحه ی قوی یه شیطان حس کرد و حالت آماده باش بود که آکازا بود)
آکازا: سلام~ (با لبخند شیطانی)
سایوری: شیطان ربته سوم؟
آکازا: تو چقدر باهوشی، بنظر ضعیف میای، دوست طعمت را بچشم
سایوری: اگه تونستی من رو لمس کنی که نمیتونی
آکازا: نمیخوای شیطان باشی، اونموقع تا ۲۰۰،۰۰۰ سال زنده ای
سایوری: فکر کردی حرفت رو باور میکنم؟! تنفس عشق فرم دوم! *آکازا فرار کرد*
آکازا: بای بای! چشم خوشگله...
(گونه های سایوری پف کرد)
سایوری: میکشمت عوضی!
۳۱۵
۰۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.