سناریو
[وقتی روت غیرت دارن و تو لباس باز می پوشی ]
نامجون : بیب (کتاب رو باز می کنه) دوست داری امشب پاهاتون مثل همین کتاب باز کنم؟ برو لباسمو عوض کن .
ا.ت: ب.باشه
............
جین: ببین بیب . می دونی با این کار باعث میشی از هندسام بودنم کم شه ؟ لباست خیلی بازه وباعث می شه عصبی شم و وقتی عصبانی شم نا خودآگاه اخم می کنم و اگه اخم کنم چین و چروک می افته رو صورتم .
+ 😐
............................
یونگی: من از خواب دل کندم با تو بیام مهمونی تا تو این لباسو بپوشی ؟ کاری نکن به جا مهمونی برم رو تخت......
+ بری رو تخت چیکار ؟
یونگی : بخوابم
.................................
هوسوک: ببین درسته من همیشه امید میدم ولی با این لباس
خبری از س.س نیست . امیدوار نسبت بهش نباش
+ چرا یهو س.س ؟
هوسوک: لباست خیلی بازه . منظوره دیگه ای می تونه داشته باشه ؟ برای کس دیگه ای پوشی....
+ باشه عوضش میکنم
......................
جیمین: بیا اینجا ( اشاره به پاش )
+ چ.چرا ؟
جیمین : بیا ( داد )
+ باشه بابا ترسیدم ( نشست)
جیمین : بیب بهت قول میدم اگه تا ۳ دقیقه دیگه نری و لباست رو عوض کنی همینجا تو تنت جر بدم و علاوه بر اون شب سختی رو سپری می کنی خب؟ ( با صدای بم .دم گوشت )
+ ب.ب.باشه
......................
تهیونگ: هیجا نمیریم
+ چرااا کلی پول این لباس رو دادم فقط برای مهمونی امشب و به مز اون روی میکاپ خیلی وقت گذاشتم ...
ته: اتفاقا به خاطر لباست هیج جا نمیریم .
+ مشکلش چیه ؟
ته: زیادی باز و کوتاه نیست ؟
+ ته لطفا اذیت نکن .
ته : همین که گفتم .
...........................
جونگ کوک : بیب ؟
+ بله ؟
کوک : با این لباس تنها مقصدمون تخته و ........
نامجون : بیب (کتاب رو باز می کنه) دوست داری امشب پاهاتون مثل همین کتاب باز کنم؟ برو لباسمو عوض کن .
ا.ت: ب.باشه
............
جین: ببین بیب . می دونی با این کار باعث میشی از هندسام بودنم کم شه ؟ لباست خیلی بازه وباعث می شه عصبی شم و وقتی عصبانی شم نا خودآگاه اخم می کنم و اگه اخم کنم چین و چروک می افته رو صورتم .
+ 😐
............................
یونگی: من از خواب دل کندم با تو بیام مهمونی تا تو این لباسو بپوشی ؟ کاری نکن به جا مهمونی برم رو تخت......
+ بری رو تخت چیکار ؟
یونگی : بخوابم
.................................
هوسوک: ببین درسته من همیشه امید میدم ولی با این لباس
خبری از س.س نیست . امیدوار نسبت بهش نباش
+ چرا یهو س.س ؟
هوسوک: لباست خیلی بازه . منظوره دیگه ای می تونه داشته باشه ؟ برای کس دیگه ای پوشی....
+ باشه عوضش میکنم
......................
جیمین: بیا اینجا ( اشاره به پاش )
+ چ.چرا ؟
جیمین : بیا ( داد )
+ باشه بابا ترسیدم ( نشست)
جیمین : بیب بهت قول میدم اگه تا ۳ دقیقه دیگه نری و لباست رو عوض کنی همینجا تو تنت جر بدم و علاوه بر اون شب سختی رو سپری می کنی خب؟ ( با صدای بم .دم گوشت )
+ ب.ب.باشه
......................
تهیونگ: هیجا نمیریم
+ چرااا کلی پول این لباس رو دادم فقط برای مهمونی امشب و به مز اون روی میکاپ خیلی وقت گذاشتم ...
ته: اتفاقا به خاطر لباست هیج جا نمیریم .
+ مشکلش چیه ؟
ته: زیادی باز و کوتاه نیست ؟
+ ته لطفا اذیت نکن .
ته : همین که گفتم .
...........................
جونگ کوک : بیب ؟
+ بله ؟
کوک : با این لباس تنها مقصدمون تخته و ........
۱۱.۰k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.