پارت ۱۰
پارت ۱۰
____________________________
من یکی از اعضای رز سرخ هستم
هانما:خب با من چیکار دارید؟چرا منو اوردید اینجا
ا/ت:چون من گفتم
ا/ت اون دختره که اومده بود داخل رو با یه حرکت دست بیرون کرد
ا/ت رفت طرف هانما و گفت:
ا/ت:یادته چه بلایی سرم اوردی؟یادته چجوری دلمو شکوندی به خاطر یه جن*ده
ا/ت:یادته یادته
ا/ت اونقدر عصبانی بود که یه مشت زد روی میز و میز شکست و دستش خون اومد
هانما که چشماش گرد شده بود و پشماش ریخته بود
هانما میخواست چیزی بگه که یه پسر که بدنش پر از تتو بود اومد داخل
ا/ت:اسوکا چیزی شده؟
اسوکا: رئیس سه نفر اومدن با شما کار داره
ا/ت:کین؟
اسوکا:میگه که اسمش هایتانی ران و هاروچیو سانزو و سانو مانجیرو هستن
ا/ت:ادرس اینجارو از کجا اوردن؟
اسوکا:نمیدونم واقعا
ا/ت:خب باشه بیا بریم ببینم چی کار دارن
ا/ت و اسوکا رفتن بیرون و اسوکا در اتاق رو قفل کرد
داخل اتاقی که اونا ران و سانزو و مایکی اومده بودن:
داخل اتاق پر از پسر های هیکلی و قد بلند بود
ا/ت رفت نشست روی مبل و دونفر دیگه بالا سر ا/ت بودن مثل بادیگارد
ا/ت: خب چرا اومدین اینجا و ادرس اینجارو از کجا اوردین؟
مایکی:اولا سلام دومن داری با رئیس بزرگ ترین باید مافیایی ژاپن حرف میزنی نه برگ چغندر
____________________________
ادامه دارد...
____________________________
من یکی از اعضای رز سرخ هستم
هانما:خب با من چیکار دارید؟چرا منو اوردید اینجا
ا/ت:چون من گفتم
ا/ت اون دختره که اومده بود داخل رو با یه حرکت دست بیرون کرد
ا/ت رفت طرف هانما و گفت:
ا/ت:یادته چه بلایی سرم اوردی؟یادته چجوری دلمو شکوندی به خاطر یه جن*ده
ا/ت:یادته یادته
ا/ت اونقدر عصبانی بود که یه مشت زد روی میز و میز شکست و دستش خون اومد
هانما که چشماش گرد شده بود و پشماش ریخته بود
هانما میخواست چیزی بگه که یه پسر که بدنش پر از تتو بود اومد داخل
ا/ت:اسوکا چیزی شده؟
اسوکا: رئیس سه نفر اومدن با شما کار داره
ا/ت:کین؟
اسوکا:میگه که اسمش هایتانی ران و هاروچیو سانزو و سانو مانجیرو هستن
ا/ت:ادرس اینجارو از کجا اوردن؟
اسوکا:نمیدونم واقعا
ا/ت:خب باشه بیا بریم ببینم چی کار دارن
ا/ت و اسوکا رفتن بیرون و اسوکا در اتاق رو قفل کرد
داخل اتاقی که اونا ران و سانزو و مایکی اومده بودن:
داخل اتاق پر از پسر های هیکلی و قد بلند بود
ا/ت رفت نشست روی مبل و دونفر دیگه بالا سر ا/ت بودن مثل بادیگارد
ا/ت: خب چرا اومدین اینجا و ادرس اینجارو از کجا اوردین؟
مایکی:اولا سلام دومن داری با رئیس بزرگ ترین باید مافیایی ژاپن حرف میزنی نه برگ چغندر
____________________________
ادامه دارد...
۵۸۷
۰۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.