مدرسه نفرین شده پارت 3

♡یهو دیدم یک نفر پشت سرم وایستادبهش گفتم به من کاری نداشته باش من اومدم لوازممو بردارم که...

✓اومدی لوازمتو برداری یا زیر زمین وببینی.....

♡گفتم نه بخدا اومدم لوازممو بردارم که برگشتم ودیدم!..
این که یوجون هستش

♡یوجون اینجا چیکار میکنی؟

✓خودت اینجا چیکار میکنی
من اومدم کتابمو بر دارم

♡اها منم اومدم جامدادیمو بر دارم با خنده بهش نگا کردم گفتم میای باهم برگردیم خونه

✓نه من اینجا کار دارم تو برو....

♡ب. باشه

♡میخواستم برم ولی دوست داشتم بیشتر کنارش باشم پس برگشتم دیدم که در زیر زمین بازه.. با خودم گفتم حتما رفته تو زیر زمین.... رفتم که ببینم ولی یهو در پشت سرم بسته شد....
خیلی ترسیده بودم یواش یواش جلو رفتم همه جا تاریک بود که یهو.....
یوجون ودیدم سریع رفتم پیشش ودستشو گرفتم گفتم یوجون کمکم کن خیلی میترسم...

✓مگه من گفتم بیا چرا نرفتی خونه......

♡اخه میخواستم بیشتر پیشت باشم....
لطفا کمکم کن منو از اینجا ببر بیرون

✓میبرمت بیرون ولی دیگه هرگز به زیر زمین نیا،،،،،

♡خیلی ترسیدم گفتم ب. ب. بب. باشه.... منو برد بیرون ولی روز بعد تو کلاس اصلا با من حرف نمیزد بهش گفتم ما رفتیم.......
بلند شد در گوشم گفت؟...

✓به کسی نگو کجا رفتیم وگرنه برات بد میشه!

♡ساکت شدم دیگه چیزی نگفتم

+کلاس تمومه

♡دیدم یو جون رفت بیرون دنبالش رفتم دیدم دوباره رفته زیر زمین اینبار هم دنبالش رفتم ولی دیدم که.....