P5
رئیس پادگان:امکانش هست این لیستو ببرین بالا ب اقای هوان جی بدین؟
ا.ت:چشم حتما
ویو ا.ت:
داشتم بر میگشتم ک یهو پاشنه کفشم در رف داشتم میفتادم ک دیدم یکی منو از پشت گرف
ا.ت: ت...ت...ه..یونگ...
تهیونگ:ا.ت مراقب باش حالت خوبه؟
ویو ا.ت:
اون کمر من رو گرفته بود ی حس عجیبی داشتم و داشتن از خجالت قرمز میشدم
ا.ت: ب.ب.بل..ه خو..ب..م!
تهیونگ:خوشحالم ک خوبی
من دیگه باید برم کار دارم
ا.ت:چشم مزاحمتون نمیشم!
تهیونگ:فعلا
ا.ت: فعلا
پرش زمانی ب صب:
ا.ت: دارم از خجالت آب میشم چرا منو اینطوری گرف؟من واقعا خجالت میکشم اوف
ویو ا.ت:رفتم صبحانم رو خوردم و شب رفتم بخوابم ک تهیونگ رو دیدم در زدم ک وارد اتاق بشم ک دیدم تهیونگ تیشرتشو نپوشیده و abs هاش معلومله
ا.ت: وایییی خیلی عذر میخوامممم
تهیونگ: مشکلی نیست.
ا.ت:شما لباست.ون رو بپوشین ..!
تهیونگ:باشه
ا.ت:*خاک تو سرم*
پرش زمانی ب ۵ مین بعد
(تق تق)
تهیونگ:بفرمایید
ا.ت:مگ اعضا اینجا نبودن؟انقد باهن راحتید؟
اعضا:خنده بلند)
ویو ا.ت:
داشت خوابم میبرد واسه همین رفتم بخوابم ولی قبلش رفتم تو یوتیوب و تا میتونستم وید از تهیونگ دیدم ک یهو ..
ا.ت:چشم حتما
ویو ا.ت:
داشتم بر میگشتم ک یهو پاشنه کفشم در رف داشتم میفتادم ک دیدم یکی منو از پشت گرف
ا.ت: ت...ت...ه..یونگ...
تهیونگ:ا.ت مراقب باش حالت خوبه؟
ویو ا.ت:
اون کمر من رو گرفته بود ی حس عجیبی داشتم و داشتن از خجالت قرمز میشدم
ا.ت: ب.ب.بل..ه خو..ب..م!
تهیونگ:خوشحالم ک خوبی
من دیگه باید برم کار دارم
ا.ت:چشم مزاحمتون نمیشم!
تهیونگ:فعلا
ا.ت: فعلا
پرش زمانی ب صب:
ا.ت: دارم از خجالت آب میشم چرا منو اینطوری گرف؟من واقعا خجالت میکشم اوف
ویو ا.ت:رفتم صبحانم رو خوردم و شب رفتم بخوابم ک تهیونگ رو دیدم در زدم ک وارد اتاق بشم ک دیدم تهیونگ تیشرتشو نپوشیده و abs هاش معلومله
ا.ت: وایییی خیلی عذر میخوامممم
تهیونگ: مشکلی نیست.
ا.ت:شما لباست.ون رو بپوشین ..!
تهیونگ:باشه
ا.ت:*خاک تو سرم*
پرش زمانی ب ۵ مین بعد
(تق تق)
تهیونگ:بفرمایید
ا.ت:مگ اعضا اینجا نبودن؟انقد باهن راحتید؟
اعضا:خنده بلند)
ویو ا.ت:
داشت خوابم میبرد واسه همین رفتم بخوابم ولی قبلش رفتم تو یوتیوب و تا میتونستم وید از تهیونگ دیدم ک یهو ..
۲۴۲
۲۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.