وقتی تو مدرسه برات قلدری میکرد
پارت ۷
مدیر کوک رو اورد
مدیر.چرا همچین کاری کردی
_به تو چه
مدیر.حرف دهنت رو بفهم
+چه مشکلی با من داری حر.وم.زا.ده(فیکه نیایند منو بخورید)
ی سیلی به ات زد
مدیر.اگه میتونستم اخراجت میکردم
م.خوب چرا اخراجش نمیکنی
_به شما روبطی ندارده
پ.خفه شو
مدیر.بسته کوک از ات معذرت خواهی کن
_نمی کنم
مدیر.نمیتونم اخراجت کنم پس معذرت خواهی کن
_هه
و رفت
مدیر.جایت درد میکنه
خواستم جواب بدم که دیدم بابام داره ترسناک نگام میکنه
+خوبم جایم درد نمیکنه
مدیر. باشه میتونید برید
داشتیم میرفتیم که بابام گفت
پ.دخترم
+چیه
پ.لباسات رو جمع کن باید بری خونه شوهرت
+چی داری میگی من ازدواج نکردم
پ.حالا ازدواج میکنی
+مامان
مامانم داست با بغض به بیرون نگاه میکرد
+ی چیزی بگو
م.چیزی ندارم بگم
#چندپارتی
مدیر کوک رو اورد
مدیر.چرا همچین کاری کردی
_به تو چه
مدیر.حرف دهنت رو بفهم
+چه مشکلی با من داری حر.وم.زا.ده(فیکه نیایند منو بخورید)
ی سیلی به ات زد
مدیر.اگه میتونستم اخراجت میکردم
م.خوب چرا اخراجش نمیکنی
_به شما روبطی ندارده
پ.خفه شو
مدیر.بسته کوک از ات معذرت خواهی کن
_نمی کنم
مدیر.نمیتونم اخراجت کنم پس معذرت خواهی کن
_هه
و رفت
مدیر.جایت درد میکنه
خواستم جواب بدم که دیدم بابام داره ترسناک نگام میکنه
+خوبم جایم درد نمیکنه
مدیر. باشه میتونید برید
داشتیم میرفتیم که بابام گفت
پ.دخترم
+چیه
پ.لباسات رو جمع کن باید بری خونه شوهرت
+چی داری میگی من ازدواج نکردم
پ.حالا ازدواج میکنی
+مامان
مامانم داست با بغض به بیرون نگاه میکرد
+ی چیزی بگو
م.چیزی ندارم بگم
#چندپارتی
۱۴.۷k
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.