من که در پیله ی خویش شوق پروانگی از یادم رفت لااقل موقع رفتن بسپار ابر جای تو ببارد به سرم ماه جای تو بتابد به شبم و سرانگشت بزند گاهگاهی به دلم شاید این تلخی ایام غم انگیزم را باز با یاد تو از یاد ببرم
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.