دنیای شیاطین ۲
پس دست ا.ت به مردم هفت دنیای دیگه هم رسیده؟
این مردمان عوضی قدر پادشاهاشونو نمیدونن و میفروشنشون؟
البته واقعا از ا.ت هم باید ترسید
درسته درست فکر میکنید کسی که پادشاها بهش خیلی اعتماد دارن جاسوس ا.تس ولی قراره چی پیش بیاد؟بریم تا ببینیم
ویو صبح جشن
امروز جشنه ساعت ۸ شب اما الان ساعت ۶:۳۰و صبحه همه به فکر جشنن اما الان بیشتر تو دانشگاه غوغاس اما چیشده؟دانش آموز انتقالی..............
*پرش توی دانشگاه*
همه جلوی پادشاها تعظیم کرده بودن که ناگهان صدای قدم زدن کسی اومد همه با بهت به اون طرف نگاه کردن واو از زیباییش همه توی شک بودن یه دختر زیبا با رنگ چشم هایی خاص
پادشاه سوکجین به دختر نگاه کرد چقدر دختر آشنا بود
همه تو بهت بودن که با صدای مدیر به خودشون اومدن
مدیر:سلام به همگی
همه.سلام
مدیر.خب حتما تو ذهنتون میگید این خانم جوان کیه ایشون دختر یکی از اشراف زاده های بزرگه که پدرشون دوست صمیمیه بندس خب همه دیگه فهمیدید ایشون تازه وارده هواشو داشته باشید [از الان یه چی بگم تا ته قضیه رو بفهمید مدیر بابای هواساعه که هواسام دوست صمیمی ا.ته و این یعنی مدیر دستش با ا.ت تو یه کاسس]خب دخترم خودتو معرفی کن
ا.ت.سلام مت لی ا.تم[میدونین چرا گف لی دیگه؟نمیخواد شناسایی بشه و یه توضیح دیگه الان میگین اعضا چطور نشناختنش آخرین باری که اعضا ا.ت و دیدن ده سالش بوده الان خیلی تغییر کرده]
مدیر.همین؟
ا.ت.چیز دیگه ایباید بگم؟
مدیر .نه عزیزم خب امشب که همه میدونین سالگرد پادشاه شدن این عزیزانه فردا شب جشنه برای اینکه ات اومده تو این دانشگاه
همه.هوراااا دوتا جشن پشت سر هم
ویو املی.
هعی مردم نمیدونن جشن امشب قراره تبدیل به مراسم ختم بشه اما بنظرتون کسی امشب جون سالم به در میبره؟معلومه که اره اما از لحاظ روحی فکر نکنم
پایان ویو املی
هواسا.عههه ا.ت اومدییب
ا.ت. نه رفتم فکر میکنی اومدم
هواسا.ایش رو مخ
ا.ت.خفه میشی یا خفت کنم خانم گوز
هواسا.اهم دهنمو میبندم
ا.ت.افریننن
هواسا.ا.ت هنو نرسیدی خاطر خواه پیدا کردی
ا.ت.چی زر میزنی بنده ی خدا
هواسا.اون پسرارو نگاه کن
ا.ت .چقدر اشناننن
هواسا.چون سونگ کانگ و پارک هیونگ شیکن اون سومیم هوانگ این یوپه
ا.ت.اونانننن
هواسا.ارههه
ا.ت.چقدر تغییر کردنننن پس بقیشون کجان
هوسا.اونام همینجان ولی احتمالا کافه تریان میخوای بری پیششون؟
ل.ت.نمیدونم ولی وقتی با اکیپ بودیم یکم حال و احوالم بهتر بود
هواسا.هنوز حالتو میپرسن
ا.ت. حالا بیا بریم پیششون تا ببینم بقیش چی میشه
هواسا.باشه
رفتیم پیششون
ا.ت.سلام
با صدای من برگشتن سمت ما
حمایتت کنیننن وقتی کامنت میزارین انرژی میگیرم زودتر میتونم پارت بزارم لایکم بکنین کامنتم بزارین گوگولیای خاله
این مردمان عوضی قدر پادشاهاشونو نمیدونن و میفروشنشون؟
البته واقعا از ا.ت هم باید ترسید
درسته درست فکر میکنید کسی که پادشاها بهش خیلی اعتماد دارن جاسوس ا.تس ولی قراره چی پیش بیاد؟بریم تا ببینیم
ویو صبح جشن
امروز جشنه ساعت ۸ شب اما الان ساعت ۶:۳۰و صبحه همه به فکر جشنن اما الان بیشتر تو دانشگاه غوغاس اما چیشده؟دانش آموز انتقالی..............
*پرش توی دانشگاه*
همه جلوی پادشاها تعظیم کرده بودن که ناگهان صدای قدم زدن کسی اومد همه با بهت به اون طرف نگاه کردن واو از زیباییش همه توی شک بودن یه دختر زیبا با رنگ چشم هایی خاص
پادشاه سوکجین به دختر نگاه کرد چقدر دختر آشنا بود
همه تو بهت بودن که با صدای مدیر به خودشون اومدن
مدیر:سلام به همگی
همه.سلام
مدیر.خب حتما تو ذهنتون میگید این خانم جوان کیه ایشون دختر یکی از اشراف زاده های بزرگه که پدرشون دوست صمیمیه بندس خب همه دیگه فهمیدید ایشون تازه وارده هواشو داشته باشید [از الان یه چی بگم تا ته قضیه رو بفهمید مدیر بابای هواساعه که هواسام دوست صمیمی ا.ته و این یعنی مدیر دستش با ا.ت تو یه کاسس]خب دخترم خودتو معرفی کن
ا.ت.سلام مت لی ا.تم[میدونین چرا گف لی دیگه؟نمیخواد شناسایی بشه و یه توضیح دیگه الان میگین اعضا چطور نشناختنش آخرین باری که اعضا ا.ت و دیدن ده سالش بوده الان خیلی تغییر کرده]
مدیر.همین؟
ا.ت.چیز دیگه ایباید بگم؟
مدیر .نه عزیزم خب امشب که همه میدونین سالگرد پادشاه شدن این عزیزانه فردا شب جشنه برای اینکه ات اومده تو این دانشگاه
همه.هوراااا دوتا جشن پشت سر هم
ویو املی.
هعی مردم نمیدونن جشن امشب قراره تبدیل به مراسم ختم بشه اما بنظرتون کسی امشب جون سالم به در میبره؟معلومه که اره اما از لحاظ روحی فکر نکنم
پایان ویو املی
هواسا.عههه ا.ت اومدییب
ا.ت. نه رفتم فکر میکنی اومدم
هواسا.ایش رو مخ
ا.ت.خفه میشی یا خفت کنم خانم گوز
هواسا.اهم دهنمو میبندم
ا.ت.افریننن
هواسا.ا.ت هنو نرسیدی خاطر خواه پیدا کردی
ا.ت.چی زر میزنی بنده ی خدا
هواسا.اون پسرارو نگاه کن
ا.ت .چقدر اشناننن
هواسا.چون سونگ کانگ و پارک هیونگ شیکن اون سومیم هوانگ این یوپه
ا.ت.اونانننن
هواسا.ارههه
ا.ت.چقدر تغییر کردنننن پس بقیشون کجان
هوسا.اونام همینجان ولی احتمالا کافه تریان میخوای بری پیششون؟
ل.ت.نمیدونم ولی وقتی با اکیپ بودیم یکم حال و احوالم بهتر بود
هواسا.هنوز حالتو میپرسن
ا.ت. حالا بیا بریم پیششون تا ببینم بقیش چی میشه
هواسا.باشه
رفتیم پیششون
ا.ت.سلام
با صدای من برگشتن سمت ما
حمایتت کنیننن وقتی کامنت میزارین انرژی میگیرم زودتر میتونم پارت بزارم لایکم بکنین کامنتم بزارین گوگولیای خاله
۸.۱k
۲۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.