*پارت :۱۲*
کیم هایون ^_^"""
آنیووووووو نپصام اینم پارت جدید خوش بگذره★
______________________________________
ا/ت: حقته
شوگا : گشنته؟
ا/ت : چرا انقدر ازم میپرسی گشنمه هوم؟
شوگا: نمیدونم.....گشنته؟
ا/ت: اوهوم
شوگا: خوبه برات غذا درست کردم فقط باید پانسمانتو باز کنی
ا/ت: هنوز خوب نشده
شوگا: باشه... برات عوضش کنم؟
ا/ت: خودم بلدم
شوگا : باشه
ویو کیم هایون: ا/ت میخواد که پانسمانشو عوض کنه ولی نمیتونه برای همین به شوگا میگه
ا/ت: نمیتونم عوضش کنم
شوگا: میدونستم بیا برات عوضش میکنم
*شوگا یکم الکل میزنه به جای زخم *
ا/ت: آی ....درد میکنه
شوگا: الان خوب میشه
ا/ت: نههههه نمیشه خوب نمیشه (با گریه)
شوگا: هی گریه نکن الان خوب میشه
*شوگا دستشو روی گونه ا/ت میکشه*
شوگا: خوبی؟
ا/ت: دستتو بکش
شوگا:باشه باشه برات کیمچی درست کردم بیا دوتایی بخوریم
ا/ت: باشه
*پرش زمانی به ۲ ساعت بعد*
ویو ا/ت : وقتی شامم تموم شد رفتم سمت اتاق چون خیلی خوابم میومد در اتاقو که باز کردم ب روی تخت خوابیده بود نفسمو خالی کردم و رفتم توی اتاق لباس خوابمو پوشیدم و آروم کنار شوگا دراز کشیدم گوشیمو چک کردم جیمین پیام داده بود شوکه شدم از روی تخت بلند شدم رفتم سمت تراس و به جیمین زنگ زدم.
______________________________________
* پیام جیمین*
ا/ت هروقت تونستی بهم زنگ بزن
______________________________________
ا/ت: الو جیمین
جیمین: ا/ت میشه برگردی (مست)
ا/ت: چی ؟
جیمین: برگرد پیشم دلم برات تنگ شده
ا/ت: ولی من ... من نمیتونم
جیمین : نمیخوام ... حتی الان پایین خونتم
ا/ت: چی چجوری اینجارو پیدا کردی
جیمین: مهم نیست بیا پایین
ا/ت: نمیتونم
جیمین : باشه پس خودم میام
ا/ت: نه جیمین نه
(قطع شد)
* صدای زنگ در*
ا/ت: وای نه
جیمین: درو باز کن ا/ت
شوگا: ا/ت کیه؟
ا/ت: چی ... کسی نیست
*شوگا درو باز میکنه*
شوگا: هوی مرتیکه چی میخوای
جیمین : ا/ت و میخوام.
شوگا: گمشو اونور ا/ت مال منه
جیمین :..........
______________________________________
کیم هایون ^_^
پارت بعدی رو همین الان میزارم★
آنیووووووو نپصام اینم پارت جدید خوش بگذره★
______________________________________
ا/ت: حقته
شوگا : گشنته؟
ا/ت : چرا انقدر ازم میپرسی گشنمه هوم؟
شوگا: نمیدونم.....گشنته؟
ا/ت: اوهوم
شوگا: خوبه برات غذا درست کردم فقط باید پانسمانتو باز کنی
ا/ت: هنوز خوب نشده
شوگا: باشه... برات عوضش کنم؟
ا/ت: خودم بلدم
شوگا : باشه
ویو کیم هایون: ا/ت میخواد که پانسمانشو عوض کنه ولی نمیتونه برای همین به شوگا میگه
ا/ت: نمیتونم عوضش کنم
شوگا: میدونستم بیا برات عوضش میکنم
*شوگا یکم الکل میزنه به جای زخم *
ا/ت: آی ....درد میکنه
شوگا: الان خوب میشه
ا/ت: نههههه نمیشه خوب نمیشه (با گریه)
شوگا: هی گریه نکن الان خوب میشه
*شوگا دستشو روی گونه ا/ت میکشه*
شوگا: خوبی؟
ا/ت: دستتو بکش
شوگا:باشه باشه برات کیمچی درست کردم بیا دوتایی بخوریم
ا/ت: باشه
*پرش زمانی به ۲ ساعت بعد*
ویو ا/ت : وقتی شامم تموم شد رفتم سمت اتاق چون خیلی خوابم میومد در اتاقو که باز کردم ب روی تخت خوابیده بود نفسمو خالی کردم و رفتم توی اتاق لباس خوابمو پوشیدم و آروم کنار شوگا دراز کشیدم گوشیمو چک کردم جیمین پیام داده بود شوکه شدم از روی تخت بلند شدم رفتم سمت تراس و به جیمین زنگ زدم.
______________________________________
* پیام جیمین*
ا/ت هروقت تونستی بهم زنگ بزن
______________________________________
ا/ت: الو جیمین
جیمین: ا/ت میشه برگردی (مست)
ا/ت: چی ؟
جیمین: برگرد پیشم دلم برات تنگ شده
ا/ت: ولی من ... من نمیتونم
جیمین : نمیخوام ... حتی الان پایین خونتم
ا/ت: چی چجوری اینجارو پیدا کردی
جیمین: مهم نیست بیا پایین
ا/ت: نمیتونم
جیمین : باشه پس خودم میام
ا/ت: نه جیمین نه
(قطع شد)
* صدای زنگ در*
ا/ت: وای نه
جیمین: درو باز کن ا/ت
شوگا: ا/ت کیه؟
ا/ت: چی ... کسی نیست
*شوگا درو باز میکنه*
شوگا: هوی مرتیکه چی میخوای
جیمین : ا/ت و میخوام.
شوگا: گمشو اونور ا/ت مال منه
جیمین :..........
______________________________________
کیم هایون ^_^
پارت بعدی رو همین الان میزارم★
۵۸.۴k
۱۷ اسفند ۱۴۰۲