P10 ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ܣܩࡅ࡙ܢܚ݅ܭَࡅ࡙✞

ا.ت:کوفت بابا ترسیدم

تهیونگ:منم گفتم که بترسی

ا.ت:کی میرسیم ؟

تهیونگ:امممممم آخرشه دیگه

ا.ت:آخخخخخخ .... دلمممممممم(جیغ)

تهیونگ:خوبی

ا.ت:به نظرت من خوبم ؟

تهیونگ:یه بیمارستانی اینجا هست سر راه

بریم ببینیم چی شده

ا.ت:آخ........ اوکی

پرش زمانی به نیم ساعت بعد

تهیونگ:رسیدیم بیمارستان

ا.ت:نمیتونم تکون بخورم

تهیونگ:ا.ت رو براید استایل کرد برد داخل

و گذاشتش سر برانکاد

دکتر:اوووو خدا اینجا به فندوق خیلی ریزه

ا.ت:جااااااان؟

تهیونگ:یس!

دکتر:اممم معلومه که کارتون رو خوب انجام

دادین مستر کیم (خنده)

تهیونگ:بعله این منم دیگه یکاری کردم یه

روزه معلوم شه حامله گیش

ا.ت:تهیونگ

تهیونگ:بریم؟

ا.ت:آخخخخ ب.......بریم

رفتیم توی ماشین

ا.ت:به مامان اینا چی بگیم

تهیونگ:همه از خداشونه که ما باهم باشیم

ا.ت:خداکنه

تهیونگ:اوففففففف دیگه تا نه ماه رابطه

نداریم آییییی از الان تح*ریک شدم

ا.ت:اههه کوفت

تهیونگ:خب به من چه

ا.ت:ته ته میشه گاز بدی

تهیونگ:نچ برای بچه بده

ا.ت:این بچه اصلا هنو تشکیل نشده آخه ته ته

تهیونگ:.......