عشق مافیا
عشق مافیا
پارت ۵
-----------------------------------
دراتاق باز شد ات بود
کوک=کجا بودی (نگران و عصبی) مگه نگفتم تا ساعت ۸ بیشتر حق نداری بیرون باشی
ات=اولن سلام دومن جایی بدی که نرفتم با مایا بیرون بودم
ویو ات
کوک بلند شد سریع اومد سمتم یکم ترسیدم رفتم یکم عقب منو گرفت پرتم کرد رو تخت و لباش رو گذاشت رو لبام
بعد از چند دقیقه از هم جدا شدند
کوک=چون پریودی کاریت ندارم .......حالام بیا تو بغلم بخوابیم
ات =رفتم تو بغلش خوابیدیم
صبح
از خواب بیدار شدم دیدم کوک نیست داخل اتاق بغلی بود رفتم یه دوش کوتاه گرفتم رفتم که لباسام رو از اتاق بغلی که کوک داخلش بود بردارم که شنیدم کوک با جیمین تلفنی صحب میکرد میگفت ..
ادامه دارد ......
پارت ۵
-----------------------------------
دراتاق باز شد ات بود
کوک=کجا بودی (نگران و عصبی) مگه نگفتم تا ساعت ۸ بیشتر حق نداری بیرون باشی
ات=اولن سلام دومن جایی بدی که نرفتم با مایا بیرون بودم
ویو ات
کوک بلند شد سریع اومد سمتم یکم ترسیدم رفتم یکم عقب منو گرفت پرتم کرد رو تخت و لباش رو گذاشت رو لبام
بعد از چند دقیقه از هم جدا شدند
کوک=چون پریودی کاریت ندارم .......حالام بیا تو بغلم بخوابیم
ات =رفتم تو بغلش خوابیدیم
صبح
از خواب بیدار شدم دیدم کوک نیست داخل اتاق بغلی بود رفتم یه دوش کوتاه گرفتم رفتم که لباسام رو از اتاق بغلی که کوک داخلش بود بردارم که شنیدم کوک با جیمین تلفنی صحب میکرد میگفت ..
ادامه دارد ......
۸۴۰
۱۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.