پارت³ (عشق دروغین)
کوک :یجی راستش.... من عاشق ا/ت هستم و اصلا لینا رو دوست ندارم من به اون گفتم که نقشه بکشه با من از ا/ت جدا شم اما منو ا/ت بعد از یک سال بچه دار شدیم و من همش علاقم به ا/ت بیشتر میشد و همه اونا ها هم نقش بود
یجی:کوک ا/ت پشت دره برو بهش بگو(آروم توی گوشش گفت)
کوک دوید به سمت در دید ا/ت داره که گریه میکنه
کوک:ا/ت چی شده هاااا..؟؟؟
ا/ت:کوک چرا بهم نگفتی دوستم داری ها اگه میگفتی اینجوری نمیشد واقا که
کوک:خواستم موقعه خاصی بهت بگم
ا/ت کوککککک راستی من یه ساعت دیگه پرواز دارمم
کوک:عیبی نداره میریم تفریح
ا/ت ولی بیلیط....
کوک:مال یجی میشه مال من
ا/ت:ولی اونکه به نام یجی هست
کوک:مگه من معروف نیستم
ا/ت:ها راست میگی ... کوک میگم که یه چیزی بهت بگم اممم من دوست ندارم عاشقتم خیلی هم دوست دارم
کوک:منم همینطور
کوک اشکای ا/ت رو پاک کرد
و ا/ت رفت داخل اتاق دید سانیا خوابه
خماریییییییییییی🤣🤣
میخاهم برم شام بخورم اونطور نگاه نکن اومدم میزارم
یجی:کوک ا/ت پشت دره برو بهش بگو(آروم توی گوشش گفت)
کوک دوید به سمت در دید ا/ت داره که گریه میکنه
کوک:ا/ت چی شده هاااا..؟؟؟
ا/ت:کوک چرا بهم نگفتی دوستم داری ها اگه میگفتی اینجوری نمیشد واقا که
کوک:خواستم موقعه خاصی بهت بگم
ا/ت کوککککک راستی من یه ساعت دیگه پرواز دارمم
کوک:عیبی نداره میریم تفریح
ا/ت ولی بیلیط....
کوک:مال یجی میشه مال من
ا/ت:ولی اونکه به نام یجی هست
کوک:مگه من معروف نیستم
ا/ت:ها راست میگی ... کوک میگم که یه چیزی بهت بگم اممم من دوست ندارم عاشقتم خیلی هم دوست دارم
کوک:منم همینطور
کوک اشکای ا/ت رو پاک کرد
و ا/ت رفت داخل اتاق دید سانیا خوابه
خماریییییییییییی🤣🤣
میخاهم برم شام بخورم اونطور نگاه نکن اومدم میزارم
۲۳.۰k
۱۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.