«رییس من» pr 32
«رییس من» pr 32
علامت ها:(ا.ت ) (هیونجین _ ) (یونجی × ) (شخص های ناشناس &)
از زبان ا.ت:خلاصه دیگه رفتیم خونه و یونجی خونه رو تزیین کرد و من خیلی خسته بودم و رفتم که یکم چرت بزنم...رفتم و روی تخت دراز کشیدم و بچه دست هیون بود و یونجی داشت غذا درست میکرد...پلک هام رو روی هم گذاشتم...گوشیم زنگ خورد...خیلی اعصابم خورد شد....شماره ی ناشناس بود....یکم شوکه شدم چون کم پیش بیاد شماره ناشناس زنگ بزنه یا پیام بفرسته....یکم گذشت...با صدای زنگ گوشی به خودم اومدم و سریع جواب دادم
الو؟
&لی ا.ت؟
صدای خیلی آشنایی بود و ی دختر داشت حرف میزد
بله خودمم،
&هنوز هم نمیشناسی؟
ببخشید ولی نه
&یاااا،مسخره بازی درنیار واقعا نشناختی؟
ببخشید ولی نه،میشه خودتون بگین که کی هستین؟
&منم سوجین
سوجین واقعا خودتی؟
(توجه:سوجین دوست صمیمی ا.ت توی فرانسه بوده،اون هم مثل ا.ت کره ایه و بخاطر درس به فرانسه مهاجرت کرده)
(علامت سوجین:✓)
✓من الان توی کره ام آدرس بده بیام خونت
باشه باشه الان آدرس رو میفرستم
×کی بود؟
یونجی باورت میشه دوست دوران دبیرستان و دانشگام توی فرانسه اومده توی کره دیدن من
×فرانسه ایه؟
نه کره ایه،اون هم مثل من به فرانسه برای درس مهاجرت کرده
×دختر خوبیه؟
اره خیلی،زود باهات صمیمی میشه
سوجین اومد خونه و دوید سمت اتاقم
✓ازدواج کردیی؟؟!
اوهوم
✓اون بچه ی تو بود؟!
اوهوم،همین امروز بدنیا اومد
✓باورم نمیشههه
خنده٫-
✓اون آقاهه چقد کراش بود
شوهرمه،و رییس کمپانیی هستش که توش کار میکنم هنوز ازدواج نکردیم ولی بچه دیگه داریم یعنی شوهرم محسوب میشه
✓و اون دختره که توی آشپز بود چی؟
اون خواهر شوهرم و همینطور دوست صمیمیمه و توی همین کمپانی کار میکنه
✓برم باهاش دوست شم
اره برو
✓ببخشید
×سلام سوجین چخبر خوبی
✓مرسی خوبم تو چطوری
×منم خوبم مرسی
✓میتونیم بیشتر آشنا شیم؟
×چرا که نه
خلاصه دیگه این دوتا باهم دوست شدن و سوجین و یونجی خونه ی ا.ت و هیونجین موندن
(میدونم این پارت رو گند زدم دیگه واقعا گند زدم چون بیرونم و به بزرگی خودتون ببخشید 🙂🌼🦋)
علامت ها:(ا.ت ) (هیونجین _ ) (یونجی × ) (شخص های ناشناس &)
از زبان ا.ت:خلاصه دیگه رفتیم خونه و یونجی خونه رو تزیین کرد و من خیلی خسته بودم و رفتم که یکم چرت بزنم...رفتم و روی تخت دراز کشیدم و بچه دست هیون بود و یونجی داشت غذا درست میکرد...پلک هام رو روی هم گذاشتم...گوشیم زنگ خورد...خیلی اعصابم خورد شد....شماره ی ناشناس بود....یکم شوکه شدم چون کم پیش بیاد شماره ناشناس زنگ بزنه یا پیام بفرسته....یکم گذشت...با صدای زنگ گوشی به خودم اومدم و سریع جواب دادم
الو؟
&لی ا.ت؟
صدای خیلی آشنایی بود و ی دختر داشت حرف میزد
بله خودمم،
&هنوز هم نمیشناسی؟
ببخشید ولی نه
&یاااا،مسخره بازی درنیار واقعا نشناختی؟
ببخشید ولی نه،میشه خودتون بگین که کی هستین؟
&منم سوجین
سوجین واقعا خودتی؟
(توجه:سوجین دوست صمیمی ا.ت توی فرانسه بوده،اون هم مثل ا.ت کره ایه و بخاطر درس به فرانسه مهاجرت کرده)
(علامت سوجین:✓)
✓من الان توی کره ام آدرس بده بیام خونت
باشه باشه الان آدرس رو میفرستم
×کی بود؟
یونجی باورت میشه دوست دوران دبیرستان و دانشگام توی فرانسه اومده توی کره دیدن من
×فرانسه ایه؟
نه کره ایه،اون هم مثل من به فرانسه برای درس مهاجرت کرده
×دختر خوبیه؟
اره خیلی،زود باهات صمیمی میشه
سوجین اومد خونه و دوید سمت اتاقم
✓ازدواج کردیی؟؟!
اوهوم
✓اون بچه ی تو بود؟!
اوهوم،همین امروز بدنیا اومد
✓باورم نمیشههه
خنده٫-
✓اون آقاهه چقد کراش بود
شوهرمه،و رییس کمپانیی هستش که توش کار میکنم هنوز ازدواج نکردیم ولی بچه دیگه داریم یعنی شوهرم محسوب میشه
✓و اون دختره که توی آشپز بود چی؟
اون خواهر شوهرم و همینطور دوست صمیمیمه و توی همین کمپانی کار میکنه
✓برم باهاش دوست شم
اره برو
✓ببخشید
×سلام سوجین چخبر خوبی
✓مرسی خوبم تو چطوری
×منم خوبم مرسی
✓میتونیم بیشتر آشنا شیم؟
×چرا که نه
خلاصه دیگه این دوتا باهم دوست شدن و سوجین و یونجی خونه ی ا.ت و هیونجین موندن
(میدونم این پارت رو گند زدم دیگه واقعا گند زدم چون بیرونم و به بزرگی خودتون ببخشید 🙂🌼🦋)
۱۳.۵k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.