دوشاتی از کوکی
جانگکوک: چطوری؟
ا/ت : ممنون خوبم ولی نگران توعم
جانگکوک : من؟
ا/ت : اوهوم
جانگکوک: چرا؟
ا/ت : اخه ... همگروهی گفتن افسردگی گرفتی
( جانگکوک معذب شده )
( کمر ا/ت رو میگیره )
جانگکوک : بیا بیرون درموردش صحبت کنیم
ا/ت : با... باشه
( جانگکوک کمر ا/ت رو گرفته و تند تند از پله ها پایین میاد )
( به حیاط میرسن )
ا/ت : چیزی شده ؟
( ا/ت متوجه جیمین میشه که با کتاب داره میاد سمتشون )
ا/ت : اوه جیمیناااع ...
( جیمین متوجه ا/ت میشه و سریع میره توی مدرسه )
( جانگکوک صورت ا/ت رو طرف خودش برمی گردونه )
( وقتی صورت ا/ت رو طرف خودش برمیگرده نفس عمیق میکشه )
جانگکوک : دوست دارم
( به محض تموم شدن حرفش ا/ت رو محکم میبوسه )
( وقتی جانگکوک لبش رو روی لب ا/ت میزاره چشماش رو میبنده ولی ا/ت با چشم های گرده شده به جلوش نگاه میکنه )
( جانگکوک بعد از ۱۲ ثانیه آب ا/ت رو ول میکنه )
( ا/ت سرخ شده )
ا/ت : جانگ کو...کوک
( جانگکوک سریع بغلش میکنه )
جانگکوک : هیچی نگو
( جانگکوک به خودش اومد وقتی خودشو دید که بغل ا/ت سریع ا/ت رو هول داد )
( جانگکوک سرخ شده )
جانگکوک : ب ب بخشید
( ا/ت با پایین نگاه میکنه با صورت سرخ شده )
ا/ت : نه مشکلی نیست تو ... تو فقط احساساتو گفتی
(ا/ت بعد از تموم شدن حرفش به جانگکوک نگاه میکنه )
( ا/ت آروم سمت جانگکوک میره )
( ا/ت تو فاصله چند میلی متری با جانگکوک وایمیسته و ... )
( جانگکوک رو محکم بغل میکنه )
( جانگ کوک قرمز شده )
(جانگکوک لبش رو گاز میگیره )
جیمین از پنجره مدرسه جانگکوک و ا/ت رو میبینه
جیمین : این پسر سه ساله داره خودشو برای همین چند دقیقه آماده میکنه
ا/ت : ممنون خوبم ولی نگران توعم
جانگکوک : من؟
ا/ت : اوهوم
جانگکوک: چرا؟
ا/ت : اخه ... همگروهی گفتن افسردگی گرفتی
( جانگکوک معذب شده )
( کمر ا/ت رو میگیره )
جانگکوک : بیا بیرون درموردش صحبت کنیم
ا/ت : با... باشه
( جانگکوک کمر ا/ت رو گرفته و تند تند از پله ها پایین میاد )
( به حیاط میرسن )
ا/ت : چیزی شده ؟
( ا/ت متوجه جیمین میشه که با کتاب داره میاد سمتشون )
ا/ت : اوه جیمیناااع ...
( جیمین متوجه ا/ت میشه و سریع میره توی مدرسه )
( جانگکوک صورت ا/ت رو طرف خودش برمی گردونه )
( وقتی صورت ا/ت رو طرف خودش برمیگرده نفس عمیق میکشه )
جانگکوک : دوست دارم
( به محض تموم شدن حرفش ا/ت رو محکم میبوسه )
( وقتی جانگکوک لبش رو روی لب ا/ت میزاره چشماش رو میبنده ولی ا/ت با چشم های گرده شده به جلوش نگاه میکنه )
( جانگکوک بعد از ۱۲ ثانیه آب ا/ت رو ول میکنه )
( ا/ت سرخ شده )
ا/ت : جانگ کو...کوک
( جانگکوک سریع بغلش میکنه )
جانگکوک : هیچی نگو
( جانگکوک به خودش اومد وقتی خودشو دید که بغل ا/ت سریع ا/ت رو هول داد )
( جانگکوک سرخ شده )
جانگکوک : ب ب بخشید
( ا/ت با پایین نگاه میکنه با صورت سرخ شده )
ا/ت : نه مشکلی نیست تو ... تو فقط احساساتو گفتی
(ا/ت بعد از تموم شدن حرفش به جانگکوک نگاه میکنه )
( ا/ت آروم سمت جانگکوک میره )
( ا/ت تو فاصله چند میلی متری با جانگکوک وایمیسته و ... )
( جانگکوک رو محکم بغل میکنه )
( جانگ کوک قرمز شده )
(جانگکوک لبش رو گاز میگیره )
جیمین از پنجره مدرسه جانگکوک و ا/ت رو میبینه
جیمین : این پسر سه ساله داره خودشو برای همین چند دقیقه آماده میکنه
۱۱۴.۷k
۰۴ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.