بی تو نمی تونم P6
صبح
ا.ت
صبح بیدار شدم دیدم
کوک صبحونه آماده کرده
گفتم نمیخواست رحمت بکشی
گفت اشکال نداره
گفتم کوک یه سوال دارم
گفت بگو
گفتم بنظرت من برم خواننده بشم
گفت اگه دوست داری چرا که نه
گفتم باشه پس
اگرچه فردا میرم تست بدم
گفتم باشه عشقم
بعد با کوک رفتیم سمت شهر بازی
که دیدم رفت بلیط ترن هوایی گرفت و کلی خوشگذرونی کردیم
به کوک گفتم کوکی
میشه بریم
بستنی بخوریم
گفت آره پاشو بریم.
بعد بستنی خوردیم رفتیم خونه
بچه ها فیکام اصلا حمایت نمیشه
کم کم دارم تصمیم میگیرم دیگه ادامش
ندم بستگی به شما داره ادامه بدم یا نه
فعلا
بای بای😍😍
ا.ت
صبح بیدار شدم دیدم
کوک صبحونه آماده کرده
گفتم نمیخواست رحمت بکشی
گفت اشکال نداره
گفتم کوک یه سوال دارم
گفت بگو
گفتم بنظرت من برم خواننده بشم
گفت اگه دوست داری چرا که نه
گفتم باشه پس
اگرچه فردا میرم تست بدم
گفتم باشه عشقم
بعد با کوک رفتیم سمت شهر بازی
که دیدم رفت بلیط ترن هوایی گرفت و کلی خوشگذرونی کردیم
به کوک گفتم کوکی
میشه بریم
بستنی بخوریم
گفت آره پاشو بریم.
بعد بستنی خوردیم رفتیم خونه
بچه ها فیکام اصلا حمایت نمیشه
کم کم دارم تصمیم میگیرم دیگه ادامش
ندم بستگی به شما داره ادامه بدم یا نه
فعلا
بای بای😍😍
۳.۷k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.