فیک بنظرت میشه
فیک بنظرت میشه
𝙥𝙖𝙧𝙩 𝙩𝙝𝙧𝙚𝙚
ویو جینا:
به سمت یکی از هتل های شهر رفتم و به مدت یک هفته یک اتاق اجاره کردم
فردا باید برم برای ثبت نام سال اخر دبیرستانم عوف بالاخره تموم میشه این مدرسه ی رومخ
وارد اتاق¹³⁴شدم اتاقی که قراره یک هفته توش بمونم وسایلم و گذاشتم توی کمد و کشوها مرتب کردم و رفتم به سمت حموم
رفتم و حموم کردم و موهامو خشک کردم
خوابیدم
پایان فلش بک به یکسال پیش
«الان»
جینا:عوف اولین روز مدرسه داره دیر میشه هعییییی فرممو پوشیدم و تاکسی گرفتم و به مدرسه رفتم
توی این چند وقت با مقداری پولی که داشتم یک خونه اجاره کردم و توی بار کار میکردم و خرجمو از اونجا درمیاوردم
پرش زمانی مدرسه
جینا:رفتم سمت ملایم که دیدم بیانکا باهام همکلاسیم
بیانکا دوست دختر دوست صمیمی کوکه
و همینطور دوست صمیمی من
جینا:به به سلام بیانکا
بیانکا:اوااااا سلام جینا( بغل کردن)
جینا:منم بغلش کردم و کلی حرف زدیم
استاد اومد و گفت امروز یک دانش انور انتقالی داریم لطفا خودت و معرفی کن
جونگ کوک:سلام من جئون جونگکوک هستم خشوقتم
جینا:یه لحظه خشکم زد و پاهام سست شد
همجا پر بود بیانکا پیش دوست پسرش تهیونگ نشسته بود فقط من بغلم خالی بود ترسیدم حقیقتا داشت گریم میگرفت
استاد:جونگکوک برو بغل جینا بشین
جونگکوک:پوزخندی زدمو گفتم چشم
برای پارت بعد
شرایط فقد فالوعه
𝙛𝙤𝙡𝙤𝙬𝙚𝙧 ۲۰
بوسس
𝙥𝙖𝙧𝙩 𝙩𝙝𝙧𝙚𝙚
ویو جینا:
به سمت یکی از هتل های شهر رفتم و به مدت یک هفته یک اتاق اجاره کردم
فردا باید برم برای ثبت نام سال اخر دبیرستانم عوف بالاخره تموم میشه این مدرسه ی رومخ
وارد اتاق¹³⁴شدم اتاقی که قراره یک هفته توش بمونم وسایلم و گذاشتم توی کمد و کشوها مرتب کردم و رفتم به سمت حموم
رفتم و حموم کردم و موهامو خشک کردم
خوابیدم
پایان فلش بک به یکسال پیش
«الان»
جینا:عوف اولین روز مدرسه داره دیر میشه هعییییی فرممو پوشیدم و تاکسی گرفتم و به مدرسه رفتم
توی این چند وقت با مقداری پولی که داشتم یک خونه اجاره کردم و توی بار کار میکردم و خرجمو از اونجا درمیاوردم
پرش زمانی مدرسه
جینا:رفتم سمت ملایم که دیدم بیانکا باهام همکلاسیم
بیانکا دوست دختر دوست صمیمی کوکه
و همینطور دوست صمیمی من
جینا:به به سلام بیانکا
بیانکا:اوااااا سلام جینا( بغل کردن)
جینا:منم بغلش کردم و کلی حرف زدیم
استاد اومد و گفت امروز یک دانش انور انتقالی داریم لطفا خودت و معرفی کن
جونگ کوک:سلام من جئون جونگکوک هستم خشوقتم
جینا:یه لحظه خشکم زد و پاهام سست شد
همجا پر بود بیانکا پیش دوست پسرش تهیونگ نشسته بود فقط من بغلم خالی بود ترسیدم حقیقتا داشت گریم میگرفت
استاد:جونگکوک برو بغل جینا بشین
جونگکوک:پوزخندی زدمو گفتم چشم
برای پارت بعد
شرایط فقد فالوعه
𝙛𝙤𝙡𝙤𝙬𝙚𝙧 ۲۰
بوسس
۲.۹k
۰۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.