❤️دوست دارم❤️ فیک تهیونگ❤️(8)
پرونده هارو برداشتم و رفتم سمت اتاق تهیونگ. در زدم. و رفتم داخل کسی نبود رفتم آروم پرونده ها رو گزاشتم روی میزش و خواستم برم که یه چیزی توجه منو جلب کرد کشو میزش یکمی باز بود و یه عکس داخلش بود آروم بدون اینکه چیزی بهم بخوره اون عکس رو برداشتم تا خواستم ببینم صدای در اومد زود توی لباسم قایمش کردم. تهیونگ: به به خانم ا/ت داخل دفتر من چیکار میکردی؟؟. من: ببخشید خودتون گفتید که پرونده ها رو بیارم. تهیونگ: امم...اره راست میگی....خوب به کار مون برسیم
۶۱.۶k
۰۲ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.