سفیران سلامت پارت۴5
#jin
رسیدم بیمارستان سریع رفتم پیش جنی
جنی جنی جیسو کجاست (با حالت خیلی خیلی ناراحت)
جنی با گریه: جیسو رو بردن اتاق عمل هنوز چیزی نگفتن
چیشد که اینجور شد
(جنی کل موضوع رو تعریف کرد)
اخه چرا ما باید انقدر بد شانس باشیم
جنی: جین اروم باش هنه چیز درست میشه بعد هرچیز بدی یه چیز خوبی وجود داره
اخه چطور امکان داره
جنی: در......(جنی اومد حرف بزنه که یکی از پرستار ها اومد)
پرستار: خانواده خانم کیم جیسو شما هستین؟
بله..ما هستیم
پرستار:شما چیکاره ایشون هستین
همسرش هستم
حال زنم خوبه
پرستار:راستش وضعیتشون بده الان نیاز به خون داریم
گروه خونیش A هست
گروه خونی من بهش نمیخوره
جنی:جین مال من میخوره من بهش خون میدم
ممنونم جنی لطفتو فراموش نمیکنم
جنی:جین اون وقتی حالش بده وظیفه منه بهش هرچی نیاز داره بدم
ژینا:خب جنی رفت که خون بده
(الان جیسو داره خواب میبینه البته داخل اتاق عمله ها عین فیلم ترکی ها هستش که تو بی هوشی خواب میبیننا اونجوری😂)
+مامان مگه نمیای پیشم زود باش
جین:جیسو میخوای منو ترک کنی نرو جیسو خواهش میکنم
جیسو:جین بچمون منو میخواد
ژینا:خب اینجا چون بچشون مرده اگه بره پیش بچشون جیسو میمیره اما اگه بره پیش جین نمیمره
+مامان بدو دارم میرما
جیسو:پسرم دارم میام
جین: جیسووووووووو نرو (دستشو دراز کرده به نشون اینکه دستشو بگیره)
جیسو: جین اما بچه چی متاسفم من باید برم پیش پسرم
جین: نرووووووووووووووووووووووووووو
جیسو: پسرم کجایییییی کجا رفتی دارم میام پیشت
کجایی
+مامان برو من حالم خوبه
جیسو: تو الان پیش کی هستی میخوام بدونم جات امنه
+مامان اینجا پیش داداش تو هستم
ژینا: خب دیگه تا زیاد فیلم ترکی نشده بریم سراغ جین و جنی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جنی حالت خوبه
جنی: اره حالم خوبه
دکتر: اقای کیم شما هستین
بله خودمم
دکتر: خوشبختانه حال همسرتون خوبه تونستیم نجاتش بدیم
اما فعلا بی هوشه
ممنونم دکتر
دکتر: بلابدور
....
رسیدم بیمارستان سریع رفتم پیش جنی
جنی جنی جیسو کجاست (با حالت خیلی خیلی ناراحت)
جنی با گریه: جیسو رو بردن اتاق عمل هنوز چیزی نگفتن
چیشد که اینجور شد
(جنی کل موضوع رو تعریف کرد)
اخه چرا ما باید انقدر بد شانس باشیم
جنی: جین اروم باش هنه چیز درست میشه بعد هرچیز بدی یه چیز خوبی وجود داره
اخه چطور امکان داره
جنی: در......(جنی اومد حرف بزنه که یکی از پرستار ها اومد)
پرستار: خانواده خانم کیم جیسو شما هستین؟
بله..ما هستیم
پرستار:شما چیکاره ایشون هستین
همسرش هستم
حال زنم خوبه
پرستار:راستش وضعیتشون بده الان نیاز به خون داریم
گروه خونیش A هست
گروه خونی من بهش نمیخوره
جنی:جین مال من میخوره من بهش خون میدم
ممنونم جنی لطفتو فراموش نمیکنم
جنی:جین اون وقتی حالش بده وظیفه منه بهش هرچی نیاز داره بدم
ژینا:خب جنی رفت که خون بده
(الان جیسو داره خواب میبینه البته داخل اتاق عمله ها عین فیلم ترکی ها هستش که تو بی هوشی خواب میبیننا اونجوری😂)
+مامان مگه نمیای پیشم زود باش
جین:جیسو میخوای منو ترک کنی نرو جیسو خواهش میکنم
جیسو:جین بچمون منو میخواد
ژینا:خب اینجا چون بچشون مرده اگه بره پیش بچشون جیسو میمیره اما اگه بره پیش جین نمیمره
+مامان بدو دارم میرما
جیسو:پسرم دارم میام
جین: جیسووووووووو نرو (دستشو دراز کرده به نشون اینکه دستشو بگیره)
جیسو: جین اما بچه چی متاسفم من باید برم پیش پسرم
جین: نرووووووووووووووووووووووووووو
جیسو: پسرم کجایییییی کجا رفتی دارم میام پیشت
کجایی
+مامان برو من حالم خوبه
جیسو: تو الان پیش کی هستی میخوام بدونم جات امنه
+مامان اینجا پیش داداش تو هستم
ژینا: خب دیگه تا زیاد فیلم ترکی نشده بریم سراغ جین و جنی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جنی حالت خوبه
جنی: اره حالم خوبه
دکتر: اقای کیم شما هستین
بله خودمم
دکتر: خوشبختانه حال همسرتون خوبه تونستیم نجاتش بدیم
اما فعلا بی هوشه
ممنونم دکتر
دکتر: بلابدور
....
۲۵.۰k
۱۳ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.