فیک جانگ کوک(عشق اشتباهی)پارت۵*
از زبان اویی:
غذا تموم شد فیلم رو داشتیم می دیدیم خیلی پسره با دختره لب می زد گفتم نکنه یه وقت کوک وسوسه شه و ....ولی نه کوک از بچه گی با من دوست هست می دونه چه دماری از روزگارش درمیارم.
بطری خفنه رو نصف کردیم و خوردیم ولی من دوتا بطریه دیگه خوردم.
کوک:بسه.
اویی:همین یه بطری
کوک:باشع
اویی:نمی خوری؟
کوک:نه سر امتحان شوت میشم همه مثل شما خر خون نیستن.
اویی :اها
کوک:می خوام یه چیزژ بگم.
اویی:منم همینطور پس باهام می گیم.(این قانون از بچه گیمون باهامون بوده)
کوک و اویی:عاشقت شدم.
چشام زد بیرون من مستم و اعطراف کردم ولی اون چی اون منتظر بوده که همینو بگه.
کوک:یعنی میشه دوست پسرت باشم نه دوست.
اویی:خب بیب بله.
کوک:اوهه بزار پنج ثانیه بشه بعد
سرم رو گذاشتم رو سینش و خوابیدم.
(پارت بعد ۱۵ لایک)
غذا تموم شد فیلم رو داشتیم می دیدیم خیلی پسره با دختره لب می زد گفتم نکنه یه وقت کوک وسوسه شه و ....ولی نه کوک از بچه گی با من دوست هست می دونه چه دماری از روزگارش درمیارم.
بطری خفنه رو نصف کردیم و خوردیم ولی من دوتا بطریه دیگه خوردم.
کوک:بسه.
اویی:همین یه بطری
کوک:باشع
اویی:نمی خوری؟
کوک:نه سر امتحان شوت میشم همه مثل شما خر خون نیستن.
اویی :اها
کوک:می خوام یه چیزژ بگم.
اویی:منم همینطور پس باهام می گیم.(این قانون از بچه گیمون باهامون بوده)
کوک و اویی:عاشقت شدم.
چشام زد بیرون من مستم و اعطراف کردم ولی اون چی اون منتظر بوده که همینو بگه.
کوک:یعنی میشه دوست پسرت باشم نه دوست.
اویی:خب بیب بله.
کوک:اوهه بزار پنج ثانیه بشه بعد
سرم رو گذاشتم رو سینش و خوابیدم.
(پارت بعد ۱۵ لایک)
۳۳.۱k
۰۲ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.