معشوقه ی کیم
#معشوقه_ی_کیم
پارت ۵
تهیونگ =
تاحالا اینجوری با کسی مهربون نبودم راسته که میگن وقتی عاشق میشی خیلی عوض میشی نشستم رو مبل که صدای زنگ در خورد سباستین در رو باز کرد و نونا اومد تو و گفت : سلام عشقم با اخم گفتم : دهنتو ببند گفت : اومدم باهم شام که یهو هان سو با اون لباس خوشگلش داشت از پله ها می اومد پایین نونا گفت این دیگه کیه ؟ هان سو گفت : سلام من هانسو هستم همسر تهیونگ تو دلم خندیدم انتظار نداشتم اینجوری جوابش رو بده نونا با عصبانیت گفت : همسر؟؟؟
گفتم : بله همسر بیاید غذا سرد شد
هانسو= خوب دختره رو چزوندم با لبخندی تمسخر آمیز از کنارش رد شدم و روی صندلی نشستم که یهو تهیونگ بهم چشمک زد نمیدونم چرا خجالت کشیدم
لباس هان سو رو باید ورق بزنید تا ببینید
پارت ۵
تهیونگ =
تاحالا اینجوری با کسی مهربون نبودم راسته که میگن وقتی عاشق میشی خیلی عوض میشی نشستم رو مبل که صدای زنگ در خورد سباستین در رو باز کرد و نونا اومد تو و گفت : سلام عشقم با اخم گفتم : دهنتو ببند گفت : اومدم باهم شام که یهو هان سو با اون لباس خوشگلش داشت از پله ها می اومد پایین نونا گفت این دیگه کیه ؟ هان سو گفت : سلام من هانسو هستم همسر تهیونگ تو دلم خندیدم انتظار نداشتم اینجوری جوابش رو بده نونا با عصبانیت گفت : همسر؟؟؟
گفتم : بله همسر بیاید غذا سرد شد
هانسو= خوب دختره رو چزوندم با لبخندی تمسخر آمیز از کنارش رد شدم و روی صندلی نشستم که یهو تهیونگ بهم چشمک زد نمیدونم چرا خجالت کشیدم
لباس هان سو رو باید ورق بزنید تا ببینید
۲.۵k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.