part 9
part 9
ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ࡅ࡙ߊ ܣࡐܚࡍ◁❚❚▷
نویسندگان:«یونا♡کارولین♡»
تو سعید!
اونجوری که فکر میکنی نمیشه
تو باید با دختر عموی دیگه ت ساناز ازدواج کنی و آرین هم با سارا
اعصابم خورد شد و بلند شدم رفتم بیمارستان
رفتم دیدن سارا
سعید: سارا خانم. پرنسسم. بیدار شو دیگه من غلط کردم بیا ببین دارن ما رو از هم جدا میکنن سارا بیدار شو.
اشکم چکید رو صورتش و سرم رو گذاشتم کنارش و اشک ریختم که حس کردم یکی داره سرم رو نوازش میکنه
سرم رو برداشتم و دیدم ساراست. بیدار شد. سارای من بیدار شد.!
سارا: سعید
سعید: جانم عشقم. پرنسس من.
پرستار! پرستاررر!!!!
بعد از مرخص شدن سارا
خونه بابابزرگ...
ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ࡅ࡙ߊ ܣࡐܚࡍ◁❚❚▷
نویسندگان:«یونا♡کارولین♡»
تو سعید!
اونجوری که فکر میکنی نمیشه
تو باید با دختر عموی دیگه ت ساناز ازدواج کنی و آرین هم با سارا
اعصابم خورد شد و بلند شدم رفتم بیمارستان
رفتم دیدن سارا
سعید: سارا خانم. پرنسسم. بیدار شو دیگه من غلط کردم بیا ببین دارن ما رو از هم جدا میکنن سارا بیدار شو.
اشکم چکید رو صورتش و سرم رو گذاشتم کنارش و اشک ریختم که حس کردم یکی داره سرم رو نوازش میکنه
سرم رو برداشتم و دیدم ساراست. بیدار شد. سارای من بیدار شد.!
سارا: سعید
سعید: جانم عشقم. پرنسس من.
پرستار! پرستاررر!!!!
بعد از مرخص شدن سارا
خونه بابابزرگ...
۲.۰k
۰۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.