گردنبند جادویی قسمت ۴
رسیدم کلیسا روی قبر مامان و بابام پهن شدم . هنوز نمیدونم چرا مردین کسی کشته تون یا خودکشی کردید من فقط ۱۵ سالم بود الان۳ ساله که پیشم نیستین .
میشه برگردین ؟[ گریه ]
ترو خدا حالم بده .
کاش بیشتر قدرتو میدونستم
کاش بیشتر بغلت میکردم .
کاش بیشتر به حرفت گوش میدادم
کاش بیشتر پیشت بودم .
الان من مونده بودم و کاش های تموم نشدنی .
بعد چند مین رسیدم خونه .
فردا صبح : صبح پاشدم دوش گرفتم روتین پوستیم رو انجام دادم و رفتم آماده شدم . توی راه مدرسه بودم که چشمم به یه رمان جالب افتاد . الان خب پول ندارم یعنی هیچی ندارم هنوز چند هفته تا تابستون مونده قول میدم برم سر کار درس حسابی . تو همین فکرا بودم که رسیدم مدرسه وارد کلاس شدم .
بعد چند مین زنگ کلاس خورد .
دوباره ملیس اومد پیشم اینبار با کادو بود
مکالمه یونا و ملیس :
× سلام یونا
+ سلام
+ این چیه دستت
× کادو
+ برای کیه؟
× واسه تو
+ من ؟؟
× اره تو خودم هم ستش رو دارم
با ناچار کادو رو قبول کردم .
ادامه دارد .....
میشه برگردین ؟[ گریه ]
ترو خدا حالم بده .
کاش بیشتر قدرتو میدونستم
کاش بیشتر بغلت میکردم .
کاش بیشتر به حرفت گوش میدادم
کاش بیشتر پیشت بودم .
الان من مونده بودم و کاش های تموم نشدنی .
بعد چند مین رسیدم خونه .
فردا صبح : صبح پاشدم دوش گرفتم روتین پوستیم رو انجام دادم و رفتم آماده شدم . توی راه مدرسه بودم که چشمم به یه رمان جالب افتاد . الان خب پول ندارم یعنی هیچی ندارم هنوز چند هفته تا تابستون مونده قول میدم برم سر کار درس حسابی . تو همین فکرا بودم که رسیدم مدرسه وارد کلاس شدم .
بعد چند مین زنگ کلاس خورد .
دوباره ملیس اومد پیشم اینبار با کادو بود
مکالمه یونا و ملیس :
× سلام یونا
+ سلام
+ این چیه دستت
× کادو
+ برای کیه؟
× واسه تو
+ من ؟؟
× اره تو خودم هم ستش رو دارم
با ناچار کادو رو قبول کردم .
ادامه دارد .....
۵.۵k
۱۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.