عشق تاریک پارت ۱۶
۱/ت دیگه همه رفته بودن فقط ته بود
۱/ت : کوک این کی می خواد بره من خوابم میاد
کوک : ۱/ت زشته
۱/ت : اوووفف باشه
ته : کوک ببخشید میشه من امشب اینجا بمونم
کوک : حتما تا هر وقت که دلت می خواد بمون
۱/ت : چچچچیییییی
ته : نه فقط امشب امروز به مامانم دعوا کردم خستم الان برم قر قر هاشو گوش کنم
۱/ت : ببخشید اما ما اتاق خالی نداریم
کوک : راست میگه بقیه اتاق ها در هاشو قفلن
ته : مهم نیست پیش ۱/ت می مونم
۱/ت : چی شرمنده اما کوک پیش من می خوابه
کوک : ته برو داخل اتاق من بخواب
ته : ن میخوام داخل اتاق ۱/ت بمونم
۱/ت : باشه هر طور راحتی ......کوک میشه امشب پیشت بخوابم
کوک : باشه برو داخل اتاق من....من میرم پایین
۱/ت : اصلا ولش کن من پایین می خوابم
ته : منم پایین می خوابم
۱/ت : تو تا الان می خواستی داخل اتاق من بخوابی که
کوک : بچه ها بسه الان دوشک می یارم همه پایین می خوابیم
۱/ت : اره فکر خوبیه
دوشک هارو پهن کردیم
۱/ت : خب تهیونگ با کوک کنار هم منم پیش کوک
ته : ن من مخالفم
۱/ت : پپپوف خب تو کجا می خوای بخوابی
ته : تو وسط پیش من و کوک می خوابی
کوک : اره خوبه
۱/ت : اووووووفففف باشه
ته : خوبه
۱/ت : تهیونگ تو به من دست نمیزنی فهمیدی
ته : باشه بابا
کوک : بگیرین بخوابین
موقعی خواب داخل فکر بودم
۱/ت : کوک می خواد منو ته اشتی بده اما من قبول نمیکنم اره
ته موقع خواب
ته : خب من با کوک هماهنگ کرده بودم اون واقعا دوست خوبیه می خواد کمکم کنه که با ۱/ت اشتی کنم
۱/ت دیگه چشمام خسته شده بود چشمامو رو هم گذاشتم خوابم برد
ته : رو دور دادم سمت ۱/ت خوابش برده بود چقدر قشنگ می خوابید چقدر کیوت بود کشیدمش داخل بغلم
ته : چرا باهام کنار نمیای کوچولو
کوک : خوابش برده
ته : اره
کوک : خب دو ساعت برای خواب دعوا میکرد الان ۵ دقیقه خوابش برد
ته : اره خیلی لجبازه
کوک : بیار ببرمش داخل اتاق اینجا اذیت میشه
ته : میشه من ببرمش
کوک : باشه ..اتاقش طبقه بالا هست بعد بیا پایین تا باهم حرف بزنیم
ته : باشه
ته ؛ بلندش کردم بردم بالا گذاشتمش روی تخت شب بخیر کوچولو
رفتم پیش کوک
کوک : واقعا کادوی گرونی خریدی
ته : خندیدم .. لیاقتش بیشتر از ایناست
ته : اون پسره که با ۱/ت رقصید کی بود
کوک : اون جیمین دوستم بود
ته : هوم
کوک : چیزی شده
ته : خوشم نمیاد که همش به ۱/ت چسبیده بود
کوک : میدونم اما نمی تونستم کاری کنم نمی خواستم تولدش خراب شه
ته : اخمی کردم
کوک : خب چیشده رفتی دکتر
ته : اره اما میگه باید بری کانادا اونجا باید درمان شم
کوک : خب کی می خوای بری
ته : دیونه شدی من نمیرم نمی تونم ۱/ت تنها بزارم
کوک : اگه می خوای باهاش ازدواج کنی باید خوب شی
ته : اما نمیتونم بدون اون
کوک : باشه ی فکری براش میکنیم
ته : خب دیگه بهتره بخوابیم
پایان
۱/ت : کوک این کی می خواد بره من خوابم میاد
کوک : ۱/ت زشته
۱/ت : اوووفف باشه
ته : کوک ببخشید میشه من امشب اینجا بمونم
کوک : حتما تا هر وقت که دلت می خواد بمون
۱/ت : چچچچیییییی
ته : نه فقط امشب امروز به مامانم دعوا کردم خستم الان برم قر قر هاشو گوش کنم
۱/ت : ببخشید اما ما اتاق خالی نداریم
کوک : راست میگه بقیه اتاق ها در هاشو قفلن
ته : مهم نیست پیش ۱/ت می مونم
۱/ت : چی شرمنده اما کوک پیش من می خوابه
کوک : ته برو داخل اتاق من بخواب
ته : ن میخوام داخل اتاق ۱/ت بمونم
۱/ت : باشه هر طور راحتی ......کوک میشه امشب پیشت بخوابم
کوک : باشه برو داخل اتاق من....من میرم پایین
۱/ت : اصلا ولش کن من پایین می خوابم
ته : منم پایین می خوابم
۱/ت : تو تا الان می خواستی داخل اتاق من بخوابی که
کوک : بچه ها بسه الان دوشک می یارم همه پایین می خوابیم
۱/ت : اره فکر خوبیه
دوشک هارو پهن کردیم
۱/ت : خب تهیونگ با کوک کنار هم منم پیش کوک
ته : ن من مخالفم
۱/ت : پپپوف خب تو کجا می خوای بخوابی
ته : تو وسط پیش من و کوک می خوابی
کوک : اره خوبه
۱/ت : اووووووفففف باشه
ته : خوبه
۱/ت : تهیونگ تو به من دست نمیزنی فهمیدی
ته : باشه بابا
کوک : بگیرین بخوابین
موقعی خواب داخل فکر بودم
۱/ت : کوک می خواد منو ته اشتی بده اما من قبول نمیکنم اره
ته موقع خواب
ته : خب من با کوک هماهنگ کرده بودم اون واقعا دوست خوبیه می خواد کمکم کنه که با ۱/ت اشتی کنم
۱/ت دیگه چشمام خسته شده بود چشمامو رو هم گذاشتم خوابم برد
ته : رو دور دادم سمت ۱/ت خوابش برده بود چقدر قشنگ می خوابید چقدر کیوت بود کشیدمش داخل بغلم
ته : چرا باهام کنار نمیای کوچولو
کوک : خوابش برده
ته : اره
کوک : خب دو ساعت برای خواب دعوا میکرد الان ۵ دقیقه خوابش برد
ته : اره خیلی لجبازه
کوک : بیار ببرمش داخل اتاق اینجا اذیت میشه
ته : میشه من ببرمش
کوک : باشه ..اتاقش طبقه بالا هست بعد بیا پایین تا باهم حرف بزنیم
ته : باشه
ته ؛ بلندش کردم بردم بالا گذاشتمش روی تخت شب بخیر کوچولو
رفتم پیش کوک
کوک : واقعا کادوی گرونی خریدی
ته : خندیدم .. لیاقتش بیشتر از ایناست
ته : اون پسره که با ۱/ت رقصید کی بود
کوک : اون جیمین دوستم بود
ته : هوم
کوک : چیزی شده
ته : خوشم نمیاد که همش به ۱/ت چسبیده بود
کوک : میدونم اما نمی تونستم کاری کنم نمی خواستم تولدش خراب شه
ته : اخمی کردم
کوک : خب چیشده رفتی دکتر
ته : اره اما میگه باید بری کانادا اونجا باید درمان شم
کوک : خب کی می خوای بری
ته : دیونه شدی من نمیرم نمی تونم ۱/ت تنها بزارم
کوک : اگه می خوای باهاش ازدواج کنی باید خوب شی
ته : اما نمیتونم بدون اون
کوک : باشه ی فکری براش میکنیم
ته : خب دیگه بهتره بخوابیم
پایان
۱۲۸.۸k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.