خدمتکار شخصی
خدمتکار شخصی
p²⁴
+:......
لباسمو پوشیدم و کمی تینت زدم و رفتم پایین و کوک رفت از پارکینگ بوگاتی مشکی رنگش رو بیاره...منتظرش بودم که بلاخره اومد
دهنم باز مونده بود این ماشین و من دیدم!یک در دنیا!
باورم نمیشه
شیشه رو پایین داد و گفت:نمیخوای سوار شی بیبی دال؟
+:اوه..حتما
پرش زمانی توی راه
+:....
سرم رو روی شیشه ماشین گذاشته بودم و به اسمونی که معلوم بود بارون قراره بباره چشم دوخته بودم....
–:اگه میخوای بخواب..هنوز مونده تا برسیم فندقم اذیت میشه(بچش)
+:اوهوم
و چشمام رو بستم
با صدای قطرات بارون که به شیشه میخورد بیدار شدم و با جونگکوکی که با لبخند بهم زل زده بود مواجه شدم و
پرسیدم....
ادامه دارد......
p²⁴
+:......
لباسمو پوشیدم و کمی تینت زدم و رفتم پایین و کوک رفت از پارکینگ بوگاتی مشکی رنگش رو بیاره...منتظرش بودم که بلاخره اومد
دهنم باز مونده بود این ماشین و من دیدم!یک در دنیا!
باورم نمیشه
شیشه رو پایین داد و گفت:نمیخوای سوار شی بیبی دال؟
+:اوه..حتما
پرش زمانی توی راه
+:....
سرم رو روی شیشه ماشین گذاشته بودم و به اسمونی که معلوم بود بارون قراره بباره چشم دوخته بودم....
–:اگه میخوای بخواب..هنوز مونده تا برسیم فندقم اذیت میشه(بچش)
+:اوهوم
و چشمام رو بستم
با صدای قطرات بارون که به شیشه میخورد بیدار شدم و با جونگکوکی که با لبخند بهم زل زده بود مواجه شدم و
پرسیدم....
ادامه دارد......
۳۷۹
۲۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.