ازدواج اجباری پارت ۷۵
#ازدواج_اجباری
جیمین : نمیتونم ببینم بچم لگد میزنه یا نه ؟
ات : ب..باشه
جیمین صورتشو نزدیک تر میکرد
جیمین : فک کنم کپیده 🗿
ات : اهوم
مثل تو
جیمین : من کجا همیشه خوابم ؟
من همیشه بیدارم
ات : اره جون عمت
من همیشه بیدارم(اداشو در میاره)
جیمین: میگم
اگه بچه دختر بود اسمشو چی بزاریم؟
اگه پسر بود چی؟
ات :
بنظرت بچه چی میشه ؟
جیمین : پسر
ات :
من که میگم دختره
حسششمم خیلی قویه
جیمین : باشه
ات : م..میشه یه درخواستی کنم؟
جیمین : بگو
ات : ممم...
جیمین : چیزی شده ؟
ات : حوس پاستا کردم میشه برام درست کنی ؟🥺
جیمین : اهومحتما
ات : قبوللل کردیدیدی
جرجرجرججز
اکیلیلیلیلیللیی
ینینمیمیمیم
جیمین پوزخندی زد و گفت :
بابا اروم باش
یه پاستاست دیگه🗿
جیمین رفت پاستا درست کنه
یک ساعت بعد :
جیمین : زیاد درست کردما اندازه 3 نفره
من برم دستامو بشورم بیام
ات : باشه برو
ویو ات :
عین خرگشنم بود
همشوخوردم زیر پنج دقیقه 😂🥲
ویوجیمین :
اومدم غذامو بخورمکه با چیزی که دیدم شوکه شدم
جیمین : ه..ه...همشو خوردی
ات : چیکارکنمخوب گشنم بود🥺
جیمین : باشه عب نداره
ات : بازم درست میکنی برام ؟
جیمین : نه ظرره😐
ات : وایسا
یه چیزی یادم اومد
انباریکجاست ؟
جیمین : ته حیاطه ..
میخای باهات بیام ؟
ات : نه نیازی نی
ویو ات : رفتم سمت انباری
درشو وا کردم
خیلی خاک بود
دنبال یک کتاب میگشتم
که برای کسایی که باردار بودن بود ..!
یه دفعه دیدم در بسته شد
ات : ک..کسی اون بیرون هست ؟
ج..ج...جیمینتوییی ؟؟
چرا بوی سوختنی میاد 🥺
یونا :
امروز قراره تو اتیش بسوزی ات خانم..! ( گنگ فقط ایشون 😂🗿)
نمیذارم
فشار بخورید
جیمین : نمیتونم ببینم بچم لگد میزنه یا نه ؟
ات : ب..باشه
جیمین صورتشو نزدیک تر میکرد
جیمین : فک کنم کپیده 🗿
ات : اهوم
مثل تو
جیمین : من کجا همیشه خوابم ؟
من همیشه بیدارم
ات : اره جون عمت
من همیشه بیدارم(اداشو در میاره)
جیمین: میگم
اگه بچه دختر بود اسمشو چی بزاریم؟
اگه پسر بود چی؟
ات :
بنظرت بچه چی میشه ؟
جیمین : پسر
ات :
من که میگم دختره
حسششمم خیلی قویه
جیمین : باشه
ات : م..میشه یه درخواستی کنم؟
جیمین : بگو
ات : ممم...
جیمین : چیزی شده ؟
ات : حوس پاستا کردم میشه برام درست کنی ؟🥺
جیمین : اهومحتما
ات : قبوللل کردیدیدی
جرجرجرججز
اکیلیلیلیلیللیی
ینینمیمیمیم
جیمین پوزخندی زد و گفت :
بابا اروم باش
یه پاستاست دیگه🗿
جیمین رفت پاستا درست کنه
یک ساعت بعد :
جیمین : زیاد درست کردما اندازه 3 نفره
من برم دستامو بشورم بیام
ات : باشه برو
ویو ات :
عین خرگشنم بود
همشوخوردم زیر پنج دقیقه 😂🥲
ویوجیمین :
اومدم غذامو بخورمکه با چیزی که دیدم شوکه شدم
جیمین : ه..ه...همشو خوردی
ات : چیکارکنمخوب گشنم بود🥺
جیمین : باشه عب نداره
ات : بازم درست میکنی برام ؟
جیمین : نه ظرره😐
ات : وایسا
یه چیزی یادم اومد
انباریکجاست ؟
جیمین : ته حیاطه ..
میخای باهات بیام ؟
ات : نه نیازی نی
ویو ات : رفتم سمت انباری
درشو وا کردم
خیلی خاک بود
دنبال یک کتاب میگشتم
که برای کسایی که باردار بودن بود ..!
یه دفعه دیدم در بسته شد
ات : ک..کسی اون بیرون هست ؟
ج..ج...جیمینتوییی ؟؟
چرا بوی سوختنی میاد 🥺
یونا :
امروز قراره تو اتیش بسوزی ات خانم..! ( گنگ فقط ایشون 😂🗿)
نمیذارم
فشار بخورید
۱۵.۴k
۱۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.