عاشق یک نگاه
عاشق یک نگاه
ویو کوک:بیدار شدم حدودا به ساعت دیگه میرسیدیم نگاه مردم دیدم ته و ات که تو بغل هم خوابن و جوکیونگم عین بچه گربه ها جمع شده بود و روی پاهام خوابیده بود دلم نیومد بیدارشون کنم که یدفعه از تو بلند گو داد زدن که دارن فرود میان هر سه تاشون عین فنر پریدن رو هوا ولی هنوز گیج بودن
*چی شده من کجام
×بلاخره بیدار شدین هواپیما کم کم داره فرود میادا
یا خدا ته کیفمو بده
(دنبال شالش میگشت و پیداش کرد و سرش کرد) آخیش جوکیونگ اینم واسه توعه بپوش عین من
٪اینجوری خوشکل تر شدی
میدونم من همیشه خوشگلم
×بخدا که تو خواهر جینی
هواپیما فرود اومد و رفتن بیرون مامان بابا و داداش ات منتظر بودن
مامان بابا سیناا(سینا داداششه)
داداشی دلم واست تنگ شده بود بزرگ شدیا😃هعی پیر شدیم رفت
م.ات:سلام دخترم ولی معرفی نمیکنی؟
اوخ یادم رفت مامان این که دوستم جوکیونگه اونم دوس پسرش کوک هم گروهیم و ...ته ته دامادت😁
م.ات:آره دیگه پسرداییت میاد ردش میکنی واسه این خوشگله
مامان اسم اونو نیار
٪میگم بریم
(تا الان با مامان باباش فارسی حرف میزد چون اونا کره ای بلد نیستن ولی با ته و بقیه کره صحبت میکنه)
ویو کوک:بیدار شدم حدودا به ساعت دیگه میرسیدیم نگاه مردم دیدم ته و ات که تو بغل هم خوابن و جوکیونگم عین بچه گربه ها جمع شده بود و روی پاهام خوابیده بود دلم نیومد بیدارشون کنم که یدفعه از تو بلند گو داد زدن که دارن فرود میان هر سه تاشون عین فنر پریدن رو هوا ولی هنوز گیج بودن
*چی شده من کجام
×بلاخره بیدار شدین هواپیما کم کم داره فرود میادا
یا خدا ته کیفمو بده
(دنبال شالش میگشت و پیداش کرد و سرش کرد) آخیش جوکیونگ اینم واسه توعه بپوش عین من
٪اینجوری خوشکل تر شدی
میدونم من همیشه خوشگلم
×بخدا که تو خواهر جینی
هواپیما فرود اومد و رفتن بیرون مامان بابا و داداش ات منتظر بودن
مامان بابا سیناا(سینا داداششه)
داداشی دلم واست تنگ شده بود بزرگ شدیا😃هعی پیر شدیم رفت
م.ات:سلام دخترم ولی معرفی نمیکنی؟
اوخ یادم رفت مامان این که دوستم جوکیونگه اونم دوس پسرش کوک هم گروهیم و ...ته ته دامادت😁
م.ات:آره دیگه پسرداییت میاد ردش میکنی واسه این خوشگله
مامان اسم اونو نیار
٪میگم بریم
(تا الان با مامان باباش فارسی حرف میزد چون اونا کره ای بلد نیستن ولی با ته و بقیه کره صحبت میکنه)
۱.۸k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.