پارت ۶
پارت۶
ویوات
جونگکوک دوهفته اینجاستولیزنوبچشرفتن
باصدایدرافکارمپارهشددیدمپدرجونگکوک
پ•ج:دخترمنومادربزرگمیخوایمبریمبیرونمواظبخودت
مینسوباش
+چشم
پ•ج:خدافظ
+خدافظ
اتگشنمبودرفتمپاینصبحونه درستکنمکهکوکرو
دیدمامدسمتم
_مگه بهتنگفتمازاینجابرو
+خواهشمیکنمحرفنزنمنباتوکاریندارم
_توباعثشدیکهپدرم۲سالبهمزنگنزنهیااینکهدیگه
نتونممادرمروبیبنم(عصبیداد)
اتدیگهگریشگرفتهبود
+منهقباعث هقاینمپپدرروماددرتهقدوسستنداشتسن
هاتوخودتمنومیخواستیبکشیهقتویهعوضیبه تمام
معنای هقتومنوبهبدترتتینشکلممکنن شنجهممدادیطوریکهدیگمهنممیتونمدرستححرفبزنم
کوکمحکمدهناتروبادستاشگرفت
_میخوایبدترشرو همسرتمیارم(عصبیوعربده)
کهاتبیهوششد
(نکته:اتبیماریقلبیدارهواگهدرماننشهبراچندوقتدیگهمیمره🥲)
کوک
_چیهبیدارشودیگه جندهاموهایاترومحکمگرفت
کهمینجی امدطبقهپایین بخاطرصدایزیادرفتسمتآشپزخونهکهدیدمادرشبیهوش
افتادهوکوکموهاشدارهمیکشه
مینجی:مامانننن(گریهشدید)
سریعسمتکوکدویدولباسشروگرفت
مینجی:مامانمروولکنهقق
کوکبهسمتمینجیبرگشتبادیدناونبچهکهدماغش بهخاطرگریهسرخشدهبودواونچشایگندشکهاونو
مثلیهخرگوش نازکردهبوددلشبراشضعفرفت
_گریهنکنمامانیتولکردم
مینجی:مامانیییملیض لفطًهقببرشدکتر
_باشه
ویوکوک
بادیدن دختربچهروبروم. دلمبراشضعف
رفتواقعاًاوناونخوشگلبودنازبودخیلی
بهخاطرشاتروبردمبیمارستان
پرشزمانیبهبیمارستان
_اسمتچیه
مینجی:مینجی
_کوچولو باباتکجاست
مینجی:مامانمیگهکهپاپاییرفتیهجادورکههیچوقتدیگه
نمیاید
_دوستداریبابایتشم
مینجی:تومامانیروکتکمیزنیخودمدیدمکهموهاشرومیکشیدی
_یع
کهدکترامد
دکتر:همراهخانمات
_بله
دکتر:خوبشدسریعآوردینشوگرنهالانزندهنبودن
کوکتوشکبود
_برایچی
دکتر:برااینکهخانماتبیماری قلبی دارن
کوکاتروازبیمارستان ترخیص کردورفتنخونهوکوکمینجیروخوابوند
کهاتبیدارشد
_اونبچهازکیه(عصبی)
بچهمنه
+نهبچهتونیست(گریه)
_بگواونمالمنهخودممیدونماونقتباهاتخوابیدم
حاملتکردموحالافهمیدمکهپدربچتمنم
+ننهاونببچهتونییست
کوکدستشروزدممههایاتکهساکتشد
خماری😏
شرط
لایک۱۹تا
فقطلایکاروبرسونید
ویوات
جونگکوک دوهفته اینجاستولیزنوبچشرفتن
باصدایدرافکارمپارهشددیدمپدرجونگکوک
پ•ج:دخترمنومادربزرگمیخوایمبریمبیرونمواظبخودت
مینسوباش
+چشم
پ•ج:خدافظ
+خدافظ
اتگشنمبودرفتمپاینصبحونه درستکنمکهکوکرو
دیدمامدسمتم
_مگه بهتنگفتمازاینجابرو
+خواهشمیکنمحرفنزنمنباتوکاریندارم
_توباعثشدیکهپدرم۲سالبهمزنگنزنهیااینکهدیگه
نتونممادرمروبیبنم(عصبیداد)
اتدیگهگریشگرفتهبود
+منهقباعث هقاینمپپدرروماددرتهقدوسستنداشتسن
هاتوخودتمنومیخواستیبکشیهقتویهعوضیبه تمام
معنای هقتومنوبهبدترتتینشکلممکنن شنجهممدادیطوریکهدیگمهنممیتونمدرستححرفبزنم
کوکمحکمدهناتروبادستاشگرفت
_میخوایبدترشرو همسرتمیارم(عصبیوعربده)
کهاتبیهوششد
(نکته:اتبیماریقلبیدارهواگهدرماننشهبراچندوقتدیگهمیمره🥲)
کوک
_چیهبیدارشودیگه جندهاموهایاترومحکمگرفت
کهمینجی امدطبقهپایین بخاطرصدایزیادرفتسمتآشپزخونهکهدیدمادرشبیهوش
افتادهوکوکموهاشدارهمیکشه
مینجی:مامانننن(گریهشدید)
سریعسمتکوکدویدولباسشروگرفت
مینجی:مامانمروولکنهقق
کوکبهسمتمینجیبرگشتبادیدناونبچهکهدماغش بهخاطرگریهسرخشدهبودواونچشایگندشکهاونو
مثلیهخرگوش نازکردهبوددلشبراشضعفرفت
_گریهنکنمامانیتولکردم
مینجی:مامانیییملیض لفطًهقببرشدکتر
_باشه
ویوکوک
بادیدن دختربچهروبروم. دلمبراشضعف
رفتواقعاًاوناونخوشگلبودنازبودخیلی
بهخاطرشاتروبردمبیمارستان
پرشزمانیبهبیمارستان
_اسمتچیه
مینجی:مینجی
_کوچولو باباتکجاست
مینجی:مامانمیگهکهپاپاییرفتیهجادورکههیچوقتدیگه
نمیاید
_دوستداریبابایتشم
مینجی:تومامانیروکتکمیزنیخودمدیدمکهموهاشرومیکشیدی
_یع
کهدکترامد
دکتر:همراهخانمات
_بله
دکتر:خوبشدسریعآوردینشوگرنهالانزندهنبودن
کوکتوشکبود
_برایچی
دکتر:برااینکهخانماتبیماری قلبی دارن
کوکاتروازبیمارستان ترخیص کردورفتنخونهوکوکمینجیروخوابوند
کهاتبیدارشد
_اونبچهازکیه(عصبی)
بچهمنه
+نهبچهتونیست(گریه)
_بگواونمالمنهخودممیدونماونقتباهاتخوابیدم
حاملتکردموحالافهمیدمکهپدربچتمنم
+ننهاونببچهتونییست
کوکدستشروزدممههایاتکهساکتشد
خماری😏
شرط
لایک۱۹تا
فقطلایکاروبرسونید
۳.۶k
۰۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.