سناریو هری پاتر (درخواستی)
وقتی اونا عاشقتن و تو یبار اتفاقی میوفتی روشون بعد یهویی 💋
تام: اول عصبانی میشه و وقتی میبینه تو بودی نفس عمیقی میکشه و وقتی مخوای از روش بلند شی دستتو میگیره و دوباره💋
هری: شوکه شده و نمی دونه چی بگه اما بعد که به خودش اومد بغلت میکنه ♥
رون: ایشونم خجالت میکشه اما بعدش میاد و بهت ابراز علاقه میکنه🧡
سدریک: ایشونم وقتی از روش بلند میشی دستتو میگیره و بغلت میکنه و بعد💋
دراکو: ایشون وقتی روش میفتی دستشو دور کمرت حلقه میکنه و در گوشت میگه: دوست دارم و بعد 💋
امیدوارم خوشتون اومده باشه♥ تو کامنتا بگید دوباره سناریو بزارم یا فیک بنویسم🔮 البته بگید از کی
تام: اول عصبانی میشه و وقتی میبینه تو بودی نفس عمیقی میکشه و وقتی مخوای از روش بلند شی دستتو میگیره و دوباره💋
هری: شوکه شده و نمی دونه چی بگه اما بعد که به خودش اومد بغلت میکنه ♥
رون: ایشونم خجالت میکشه اما بعدش میاد و بهت ابراز علاقه میکنه🧡
سدریک: ایشونم وقتی از روش بلند میشی دستتو میگیره و بغلت میکنه و بعد💋
دراکو: ایشون وقتی روش میفتی دستشو دور کمرت حلقه میکنه و در گوشت میگه: دوست دارم و بعد 💋
امیدوارم خوشتون اومده باشه♥ تو کامنتا بگید دوباره سناریو بزارم یا فیک بنویسم🔮 البته بگید از کی
۲.۴k
۱۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.