پارت ۲۹
ویو یونگی
+پدر چرا... چرا من نمیتونم برم توی اون مدرسه
¥چون تو قراره از کشور برییی
+اهان... اهان فهمیدم چرا انقدر باهام خوبی فهمیدم چرا هیچی بهم نگفت
¥این برای کارم مهمه
+برای پسرت چیییی
¥ببین این کار میتونه زندگیتو عوض کنه
+چقدر تغییر چقدر تغییر نمیخوامممم
که دیگه هیچ جارو ندیدم
ویو ادمین
پدر یونگی دستور داد که یه امپول ارام بخش بهش بزنند
فلش بک به ۵ سال بعد
وضعیت: شغل یونگی یه تاجر بزرگه و ثروتش خیلی زیاده
شغل جیمین مراقبت کردن از حیوانات بخصوص گربه ها (متخصص گربه)
شغل کوک یک اکواریوم بزرگ به نامشه(از پدرش)
شغل ته غواص
ویو یونگی
+کای باید به کجا بریم
_قربان باید بریم کره
+چی؟ کره؟
_بله قربان
+ولی.. ولی... نمیتونیم بریم
_چرا قربان
یونگی یاد خاطراتی بود که در کره اتفاق افتاد.. اون ۵ سالی میشه که به کره نرفته
+عا نه بریم.....
+پدر چرا... چرا من نمیتونم برم توی اون مدرسه
¥چون تو قراره از کشور برییی
+اهان... اهان فهمیدم چرا انقدر باهام خوبی فهمیدم چرا هیچی بهم نگفت
¥این برای کارم مهمه
+برای پسرت چیییی
¥ببین این کار میتونه زندگیتو عوض کنه
+چقدر تغییر چقدر تغییر نمیخوامممم
که دیگه هیچ جارو ندیدم
ویو ادمین
پدر یونگی دستور داد که یه امپول ارام بخش بهش بزنند
فلش بک به ۵ سال بعد
وضعیت: شغل یونگی یه تاجر بزرگه و ثروتش خیلی زیاده
شغل جیمین مراقبت کردن از حیوانات بخصوص گربه ها (متخصص گربه)
شغل کوک یک اکواریوم بزرگ به نامشه(از پدرش)
شغل ته غواص
ویو یونگی
+کای باید به کجا بریم
_قربان باید بریم کره
+چی؟ کره؟
_بله قربان
+ولی.. ولی... نمیتونیم بریم
_چرا قربان
یونگی یاد خاطراتی بود که در کره اتفاق افتاد.. اون ۵ سالی میشه که به کره نرفته
+عا نه بریم.....
۴.۳k
۱۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.