سناریو:
سناریو:
وقتی ا.ت یه برادر داره که خیلی رو ا.ت غیرتیه
نامجون:با منطق و فلسفه ای که داره برادر ا.ت رو راضی میکنه که باقرارشون کاری نداشته باشه
جین:خب ببین برادر باید از خداتم باشه همچنین هندسامی قراره دامادتون بشه
برادر ا.ت:منطقی بود
شوگا:دادی دادی ندادی دادی فهمیدی
برادر ا.ت: چی شد:/
جیهوپ:با مهربونیش قلب برادر ا.ت رو میدزده
جیمین:از بس با کیوتیش برای برادر ا.ت دلبری میکنه که برادرش با دست خودش ا.ت رو به جیمین میده
تهیونگ:ببین آقا من ا.ت رو خیلی دوست دارم یا بهم میدیتش یا می دزدمش کدوم
برادرا.ت:این الان تهدید بود یا ابراز علاقه
تهیونگ:هردوش🤗
کوک:از بس داداش ا.ت بهش گفت ا.ت رو بهش نمیده گرفت از بس داداشش رو زد که بهش گفت:باشه بابا من تسلیمم ا.ت برای خودت
وقتی ا.ت یه برادر داره که خیلی رو ا.ت غیرتیه
نامجون:با منطق و فلسفه ای که داره برادر ا.ت رو راضی میکنه که باقرارشون کاری نداشته باشه
جین:خب ببین برادر باید از خداتم باشه همچنین هندسامی قراره دامادتون بشه
برادر ا.ت:منطقی بود
شوگا:دادی دادی ندادی دادی فهمیدی
برادر ا.ت: چی شد:/
جیهوپ:با مهربونیش قلب برادر ا.ت رو میدزده
جیمین:از بس با کیوتیش برای برادر ا.ت دلبری میکنه که برادرش با دست خودش ا.ت رو به جیمین میده
تهیونگ:ببین آقا من ا.ت رو خیلی دوست دارم یا بهم میدیتش یا می دزدمش کدوم
برادرا.ت:این الان تهدید بود یا ابراز علاقه
تهیونگ:هردوش🤗
کوک:از بس داداش ا.ت بهش گفت ا.ت رو بهش نمیده گرفت از بس داداشش رو زد که بهش گفت:باشه بابا من تسلیمم ا.ت برای خودت
۶.۶k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.