میگم دلبر
میگم دلبر
عصری فلانی میگفت: کلافه ام...اعصابم خورده...دلم تنگه!
برای چی یا کی رو هم نمیدونم ! فقط میدونم حالم خوب نیست!
بهش گفتم: نزدیک پاییزه... پاییز داره میاد!
انبوه خاطرات میخوان هجوم بیارن، قلبت داره بدقلقی میکنه که خودشو آماده کنه!
سه ماه سرما و گریه و شخم زدن خاطره...کم نیست که!
نق زد: آخه من عاشق نیستم که حالا بخوام خاطره چشم و ابرو دلبر رو شخم بزنم!
گفتم: نوبر بودن پاییز به همینه دیگه... حتما نباس که عاشق و واله باشی!
همین که سمت چپ سینت یچیزی تالاپ تالاپ کنه کافیه... یعنی اینکه اون چیزه ازبس خیلی چیزه بویِ پاییز که بهش میخوره فیلش یا هندوستان عاشقی میکنه!
عآشق نباشی پاییز هی درگوشت وِرد میخونه که بابا بدون عشق تا حالا پس دقیقا چکار کردی؟! عاشق شو...
عآشقم باشی پاییز میشینه جلوت هی از دلبریایِ دلبر میگه برات که بشی اسفند رو آتیش!
دلبر وَرِ دلت بآشه هم همین بساط رو داری نباشه هم که دیگه...!
اصلا خیلی نآمرده این پاییز!
اونم زورش به سنگ جلو پاش رسید، با لگد شوتش کرد اونور و گفت: پس چرآ هیشکی حواسش نیست به اومدن پاییز؟
گفتم: چون اینروزا هیشکی حواسش به احساس و دل نیست. همه سرگرم خودخواهی و حساب بانکیشونن...چندتا پاییز دیگه رو که بگذرونی قلقش دستت میاد!
ولی حالا دلبر خودمونیم... قلق پاییز هیچوقت دست آدم نمیاد!
اینهمه سال پاییز گذروندم ولی باز تا بوش میخوره بهم میشم اسفند رو آتیش! #محیا_زند
#پاییز
عصری فلانی میگفت: کلافه ام...اعصابم خورده...دلم تنگه!
برای چی یا کی رو هم نمیدونم ! فقط میدونم حالم خوب نیست!
بهش گفتم: نزدیک پاییزه... پاییز داره میاد!
انبوه خاطرات میخوان هجوم بیارن، قلبت داره بدقلقی میکنه که خودشو آماده کنه!
سه ماه سرما و گریه و شخم زدن خاطره...کم نیست که!
نق زد: آخه من عاشق نیستم که حالا بخوام خاطره چشم و ابرو دلبر رو شخم بزنم!
گفتم: نوبر بودن پاییز به همینه دیگه... حتما نباس که عاشق و واله باشی!
همین که سمت چپ سینت یچیزی تالاپ تالاپ کنه کافیه... یعنی اینکه اون چیزه ازبس خیلی چیزه بویِ پاییز که بهش میخوره فیلش یا هندوستان عاشقی میکنه!
عآشق نباشی پاییز هی درگوشت وِرد میخونه که بابا بدون عشق تا حالا پس دقیقا چکار کردی؟! عاشق شو...
عآشقم باشی پاییز میشینه جلوت هی از دلبریایِ دلبر میگه برات که بشی اسفند رو آتیش!
دلبر وَرِ دلت بآشه هم همین بساط رو داری نباشه هم که دیگه...!
اصلا خیلی نآمرده این پاییز!
اونم زورش به سنگ جلو پاش رسید، با لگد شوتش کرد اونور و گفت: پس چرآ هیشکی حواسش نیست به اومدن پاییز؟
گفتم: چون اینروزا هیشکی حواسش به احساس و دل نیست. همه سرگرم خودخواهی و حساب بانکیشونن...چندتا پاییز دیگه رو که بگذرونی قلقش دستت میاد!
ولی حالا دلبر خودمونیم... قلق پاییز هیچوقت دست آدم نمیاد!
اینهمه سال پاییز گذروندم ولی باز تا بوش میخوره بهم میشم اسفند رو آتیش! #محیا_زند
#پاییز
۵.۷k
۳۱ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.