Part 15
Part 15
نانا ویو : بعد حرف تهیونگ رفتم بخوابم چون فردا ساعت ۷ صبح سرکارم
{فلش به بک صبح}
ساعت ۶ و نیم بود هوا خیلی سرد بود برف باریده بود من رفتم استایل کتی زدم و رفتم پایین دیدم همه نشستن تا خواستم برم
تهیونگ : بدون صبحونه
مامان : به به عروس گلم
تهیونگ : مامان شروع نکن اون که عروست نیست فقط دوستمه
نانا: ممنون من مزاحم نمی شم تا الان خیلی زحممتتون دادم
بابا: نه بابا این ه حرفیه
{توجه مامان و بابا که نوشتم مامان بابای تهیونگن}
اسلاید اول میز صبحونه
اسلاید دوم کت پشمی نانا
اسلاید سوم چکمه نانا
اسلاید چهارم دستکش نانا
نانا ویو : بعد حرف تهیونگ رفتم بخوابم چون فردا ساعت ۷ صبح سرکارم
{فلش به بک صبح}
ساعت ۶ و نیم بود هوا خیلی سرد بود برف باریده بود من رفتم استایل کتی زدم و رفتم پایین دیدم همه نشستن تا خواستم برم
تهیونگ : بدون صبحونه
مامان : به به عروس گلم
تهیونگ : مامان شروع نکن اون که عروست نیست فقط دوستمه
نانا: ممنون من مزاحم نمی شم تا الان خیلی زحممتتون دادم
بابا: نه بابا این ه حرفیه
{توجه مامان و بابا که نوشتم مامان بابای تهیونگن}
اسلاید اول میز صبحونه
اسلاید دوم کت پشمی نانا
اسلاید سوم چکمه نانا
اسلاید چهارم دستکش نانا
۳.۲k
۲۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.