برادر غیرتی من p11
جیمین :چرا هروقت میام اینجا تو داری با خواهر من حرف میزنی ؟
هو:شاید چون دوس دخترمه
جیمین(عصبی به ا.ت نگاه میکنه )عه واقا چطور من خبر ندارم
هو ا.ت رو چسبوند به خودش و گفت
هو:شاید چون یه فضول مزاحمی
کوک:دستت و از ا.ت بکش
ا.ت:به شماها چه ربطی داره آقای جئون جونگ کوک که بی اجازه گوشی منو چک میکنی؟
کوک:بس کن بیا اینور ا.ت
ا.ت:نمیخوام
جیمین:ا.ت بیا از بغلش بیرون
ا.ت:دوس ندارم میخوام بغل ددیم باشم
(چرا حس میکنم جو داره 🔞میشه؟)
جیمین:ددی؟
(کلا اینجا کوک و جیمین صگ هستن خیلی خیلی صگ)
ا.ت:آره ددی
کوک:بیا اینور درموردش صحبت میکنیم
ا.ت:ببخشید شما کیه من باشی؟
جیمین:ا.ت بار اخره میگم بیا بیرون از بغلش
هو:شما چیکار به دوس دخترم دارید
که جیمین یدونه کوبوند رو صورتش و شروع به کتک زدنش کرد
ا.ت:جیمیننننن جیمیننننننن تروخداااا گوهه خوردم گوه خورد جیمیننننننن بسه توروخدا
جیمین از روش پاشد و کوک اینسری رفت زدتش
لیا و ا.ت میا:کوکککککککک بسهههه توروخدا بسههههههه
جک:کوک بس کن هوییی بس کن
که جیمین یدونه خوابوند تو صورتش
هرچی میگفتم گوش نمیکردن پس گفتم تهدیدشون کنم رفتم لبه پنجره گفتم
ا.ت:جیمین و کوک بس نکنید خودم رو پرت کردم
جیمین:ا.ت بیا اینور باشه باشه نمیزنم بیا اینور
کوک:ا.ت ا.ت نمیزنمش بیا ایناهاش
هو:ا.ت بیا اینور نگاه چیزی نیس
ا.ت:باش
اومد بیاد پایین که پاش لیز خورد و
ویو ا.ت
اومدم برم پایین که پام لیز خورد و سیاهییی
یاع یاع نمیذارم خوش ببینید😂
هو:شاید چون دوس دخترمه
جیمین(عصبی به ا.ت نگاه میکنه )عه واقا چطور من خبر ندارم
هو ا.ت رو چسبوند به خودش و گفت
هو:شاید چون یه فضول مزاحمی
کوک:دستت و از ا.ت بکش
ا.ت:به شماها چه ربطی داره آقای جئون جونگ کوک که بی اجازه گوشی منو چک میکنی؟
کوک:بس کن بیا اینور ا.ت
ا.ت:نمیخوام
جیمین:ا.ت بیا از بغلش بیرون
ا.ت:دوس ندارم میخوام بغل ددیم باشم
(چرا حس میکنم جو داره 🔞میشه؟)
جیمین:ددی؟
(کلا اینجا کوک و جیمین صگ هستن خیلی خیلی صگ)
ا.ت:آره ددی
کوک:بیا اینور درموردش صحبت میکنیم
ا.ت:ببخشید شما کیه من باشی؟
جیمین:ا.ت بار اخره میگم بیا بیرون از بغلش
هو:شما چیکار به دوس دخترم دارید
که جیمین یدونه کوبوند رو صورتش و شروع به کتک زدنش کرد
ا.ت:جیمیننننن جیمیننننننن تروخداااا گوهه خوردم گوه خورد جیمیننننننن بسه توروخدا
جیمین از روش پاشد و کوک اینسری رفت زدتش
لیا و ا.ت میا:کوکککککککک بسهههه توروخدا بسههههههه
جک:کوک بس کن هوییی بس کن
که جیمین یدونه خوابوند تو صورتش
هرچی میگفتم گوش نمیکردن پس گفتم تهدیدشون کنم رفتم لبه پنجره گفتم
ا.ت:جیمین و کوک بس نکنید خودم رو پرت کردم
جیمین:ا.ت بیا اینور باشه باشه نمیزنم بیا اینور
کوک:ا.ت ا.ت نمیزنمش بیا ایناهاش
هو:ا.ت بیا اینور نگاه چیزی نیس
ا.ت:باش
اومد بیاد پایین که پاش لیز خورد و
ویو ا.ت
اومدم برم پایین که پام لیز خورد و سیاهییی
یاع یاع نمیذارم خوش ببینید😂
۷.۷k
۱۵ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.