سناریو *درخواستی
وقتی نصفه شب وسط دعوا از خونه میری بیرون که نفس بکشی
نامجون:*تا میخواد راه بره میزنه یه چیزی رو میشکنه و وقتی ا/ت برمیگرده خونه پر شیشه هست*
جین: چه غلطی کردم رفتم کیو گرفتم نه مثل خودم هندسامه نه اخلاق داره رفتم سگی رو گرفتم
شوگا:*میگیره میخوابه*
جی هوپ:*تا میخوای بری جلوت رو میگیره و نمیزاره و باهات آشتی میکنه*
جیمین:*میشینه یه سیری گریه میکنه و بعدش میره بیرون دنبالت میگرده تا پیدات کنه*
تهیونگ:*یونتان رو میفرسته دنبالت مراقبت باشه*(یونگتان به دنبال ا/ت😂)
کوک:*میکنه دنبالت تا بهت میرسه بعدش محکم بغلت میکنه*
ببخشید
نامجون:*تا میخواد راه بره میزنه یه چیزی رو میشکنه و وقتی ا/ت برمیگرده خونه پر شیشه هست*
جین: چه غلطی کردم رفتم کیو گرفتم نه مثل خودم هندسامه نه اخلاق داره رفتم سگی رو گرفتم
شوگا:*میگیره میخوابه*
جی هوپ:*تا میخوای بری جلوت رو میگیره و نمیزاره و باهات آشتی میکنه*
جیمین:*میشینه یه سیری گریه میکنه و بعدش میره بیرون دنبالت میگرده تا پیدات کنه*
تهیونگ:*یونتان رو میفرسته دنبالت مراقبت باشه*(یونگتان به دنبال ا/ت😂)
کوک:*میکنه دنبالت تا بهت میرسه بعدش محکم بغلت میکنه*
ببخشید
۱۱.۴k
۰۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.