MAFIA JZAB
دکتر : " ولی حتما باید بار رضایت ایشون باشه "
لیا : باشع آقای دکتر کی بهوش میان
دکتر : مشخص نیست شاید تا فردا صبح
لیا : ممنون آقای دکتر
دکتر : خواهش میکنم
________________________________________
لیا ویو :
حالم خیلی بد بود که یهو گوشیم زنگ خورد
تهیونگ بود ورداشتم
=================================
مکالمه لیا و ته ته :
لیا : سلام
تهیونگ : سلام چرا ات گوشیشو جواب نمیده رفتم دم در عمارت اش کسی نبود نگرانشم ( با نگرانی )
لیا : ببین تهیونگ بهت میگم آرام باش باشع بیا به این بیمارستان ***** ات حالش خوب بود ولی یهو بیهوش شد
تهیونگ : چ...چ...ی
لیا : تهیونگ گفتم آرام باش نزار از گفتنم پشیمون شم .
تهیونگ : ب....با....شه
دا...ر..ررم میام .
لیا : باشع بای ( قطع کرد )
[ چند مین بعد ]
بیا پایین
.
.
.
گایز ها ببخشید کم میزارم کیبوردم خراب شده بزور باهاش مینویسم سه بار هر کلمه رو چک میکنم که اشتباه نباشع شما به بزرگی خودتون ببخشید* mmnon *
.
.
.
.
.
bai...★
لیا : باشع آقای دکتر کی بهوش میان
دکتر : مشخص نیست شاید تا فردا صبح
لیا : ممنون آقای دکتر
دکتر : خواهش میکنم
________________________________________
لیا ویو :
حالم خیلی بد بود که یهو گوشیم زنگ خورد
تهیونگ بود ورداشتم
=================================
مکالمه لیا و ته ته :
لیا : سلام
تهیونگ : سلام چرا ات گوشیشو جواب نمیده رفتم دم در عمارت اش کسی نبود نگرانشم ( با نگرانی )
لیا : ببین تهیونگ بهت میگم آرام باش باشع بیا به این بیمارستان ***** ات حالش خوب بود ولی یهو بیهوش شد
تهیونگ : چ...چ...ی
لیا : تهیونگ گفتم آرام باش نزار از گفتنم پشیمون شم .
تهیونگ : ب....با....شه
دا...ر..ررم میام .
لیا : باشع بای ( قطع کرد )
[ چند مین بعد ]
بیا پایین
.
.
.
گایز ها ببخشید کم میزارم کیبوردم خراب شده بزور باهاش مینویسم سه بار هر کلمه رو چک میکنم که اشتباه نباشع شما به بزرگی خودتون ببخشید* mmnon *
.
.
.
.
.
bai...★
۴۲۲
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.