چند پارتی جونگکوک ⁷

شب عروسی۰۰۰

+ بابا برو بیرون دیگه
_ منکه بابات نیستم عشقم
+ وااای خدا الان دیوونه میشم
ویو ا.ت
( دیدم رفت تو وان رو پر آب کرد رفت تو وان منم باخودش آورد گذاشت رو پاش و از پشت با انگشت اشارش نیپل*نو نوازش می کرد خیلی حس خوبی داشت لمسای جونگکوک رو سی*ه هام ولی دیک*و زیرم حس میکردم اذیتم میکرد)
+ جونگکوک دارم اذیت میشم
_ چرا؟
+ چیزت زیرمه
_ چیزم؟
+ واای جونگکوک منظورمو میدونی دیگه اذیت نکن
_ خب عشقم بگو من که نمی دونم چیو میگی؟
+ وااای خدا دیک*و میگم
_ عشقم تحمل کن دیگه پسر کوچولوم میخواد زیرت باشه
+ والا تا یه ساعت پیش من زیر ایشون بودم
_ ولی میدونی الان میخواد توت باشه
+ باش.....چی جونگکوک بسه توروخدا دیگه نمیتونم اذیت نکن دیگه جونگکوک واقعا درد دارم دیگه نکن تو که نمیدونی چه حسی داره ( داره خودشو جر میده 😂)
_ باشه عشقم باشه اینهمه حرف داشتی گفتم الان وسط نفس کم میاری ( خنده)
پرش زمانی به ۱ ساعت بعد
ویو ا.ت
( خب خلاصه بعد از کلی عشق بازیو بوسیدن توی حموم رفتیم بیرون و لباسامونو پوشیدیم و میخواستیم بریم رو تخت که یهو دیدم.....













ادامه دارد.......
حمایت کنیدددد