پارت ۱۴:)
شرو کردم خوردن
من : خیلی خوشمزش
سوهو : نوش جون
شامو تموم کردیم
سوهو : خب تو برو بخواب
من : اول تمیز میکنم بد میخوابم
ظرفارو از رو میز برداشتم ته مونده های غذا رو تمیز کردم و گذاشتم ماشین ظرف شویی
من : خب شب بخیر
رفتم بالا دراز کشیدم رو تخت داشتم به جونگ کوک فک میکردم به اینکه الان داره چیکار میکنه مطمئنن خوبه من فقد داغونم
من : خب دیگه بسه ا.ت دیگه چه قدر میخوای بهش فک کنی... اون تموم شد!
خوابیدم و ساعت ۶ صب بیدار شدم اصلا نمیتونستم مثل قبل بخوابم
رفتم دشوری آبی به صورتم زدم یهو سوهو اومد تو
من : عه تو بیداری
سوهو : من همیشه ساعت ۵ صب بیدار میشم
من : آها
رفتم اتاق
سوهو : صبحونه نمیخوری؟
من : نه میل ندارم
سوهو : ا.ت
من : هوم
سوهو : آدرس خونه جونگ کوک و میدی؟
من : ها چرا
سوهو : دوس دارم داشته باشم لازم میشه
من : آم باشه
دادم و گوشیمو برداشتم رفتم ی سریال پیدا کنم تا انقدر فک نکنم
سوهو رفت بیرون منم تا شب سریال میدیدم
سوهو
رفتم خونه جونگ کوک
در زدم ۵ دیقه صبر کردم ولی کسی باز نکرد بازم زدم دیدم یهو ی پسر درو باز کرد با بی حالی گف
جونگ کوک : شما؟
سوهو : سلام من سوهو هستم دوس ا.ت
جونگ کوک : ا.ت چیزیش شده؟
سوهو : نه ا.ت پیش منه خوبه
جونگ کوک : پیش تو چرا باید خونه ی پسر بمونه بدون من
سوهو : ما فقد دوسیم
جونگ کوک : بیا تو
نشستم
سوهو : میخوام درباره ا.ت حرف بزنم
جونگ کوک : خب
سوهو : ا.ت واقعا تورو دوس داره چه اتفاقی افتاد که اینجوری شد
جونگ کوک : فک نکنم زندگی منو ا.ت به تو ربط داشته باشه الانم بگو ا.ت کجاس برگردونمش خونه
تموم تا پارت بعدی بای😃🌱
من : خیلی خوشمزش
سوهو : نوش جون
شامو تموم کردیم
سوهو : خب تو برو بخواب
من : اول تمیز میکنم بد میخوابم
ظرفارو از رو میز برداشتم ته مونده های غذا رو تمیز کردم و گذاشتم ماشین ظرف شویی
من : خب شب بخیر
رفتم بالا دراز کشیدم رو تخت داشتم به جونگ کوک فک میکردم به اینکه الان داره چیکار میکنه مطمئنن خوبه من فقد داغونم
من : خب دیگه بسه ا.ت دیگه چه قدر میخوای بهش فک کنی... اون تموم شد!
خوابیدم و ساعت ۶ صب بیدار شدم اصلا نمیتونستم مثل قبل بخوابم
رفتم دشوری آبی به صورتم زدم یهو سوهو اومد تو
من : عه تو بیداری
سوهو : من همیشه ساعت ۵ صب بیدار میشم
من : آها
رفتم اتاق
سوهو : صبحونه نمیخوری؟
من : نه میل ندارم
سوهو : ا.ت
من : هوم
سوهو : آدرس خونه جونگ کوک و میدی؟
من : ها چرا
سوهو : دوس دارم داشته باشم لازم میشه
من : آم باشه
دادم و گوشیمو برداشتم رفتم ی سریال پیدا کنم تا انقدر فک نکنم
سوهو رفت بیرون منم تا شب سریال میدیدم
سوهو
رفتم خونه جونگ کوک
در زدم ۵ دیقه صبر کردم ولی کسی باز نکرد بازم زدم دیدم یهو ی پسر درو باز کرد با بی حالی گف
جونگ کوک : شما؟
سوهو : سلام من سوهو هستم دوس ا.ت
جونگ کوک : ا.ت چیزیش شده؟
سوهو : نه ا.ت پیش منه خوبه
جونگ کوک : پیش تو چرا باید خونه ی پسر بمونه بدون من
سوهو : ما فقد دوسیم
جونگ کوک : بیا تو
نشستم
سوهو : میخوام درباره ا.ت حرف بزنم
جونگ کوک : خب
سوهو : ا.ت واقعا تورو دوس داره چه اتفاقی افتاد که اینجوری شد
جونگ کوک : فک نکنم زندگی منو ا.ت به تو ربط داشته باشه الانم بگو ا.ت کجاس برگردونمش خونه
تموم تا پارت بعدی بای😃🌱
۶۵.۹k
۰۱ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.