پیشی کوچولوی من خیلی حسوده
پیشی کوچولوی من خیلی حسوده
p³
*ساعت ۱۰:۳۰*
با صدای میو میو و کشیده شدن موهام از خواب بیدار میشم و با چهره شاکی گربه مواجه میشم... اول گیج شدم که گربه تو خونه من چیکار میکنه ولی بعد همه چی یادم اومد.
لبخند زدم و رو تخت نشستم و گربه رو رو پام گذاشتم؛ اول کمی باهاش بازی کردم و بعد فکر خوبی به سرم زد.
+فهمیدممممم!!!
با گفتن این حرف گربه کوچولو ی متر از جاش پرید و دستمو چنگ زد.
+من که نمیتونم تورو گربه صدا کنم... باید ی اسم خوب برات انتخاب کنم!!
بعد به فکر فرو میرم و هم زمان خز های نرم گربه رو ناز کردم... نرم... لطیف...
+اهانننننن!!اسمتو میزارم چویا! به معنی لطیف مثل دریا! نظرت چیه کوچولو؟
یکم خودشو تو بغلم جا داد و دستمو لیس زد.
p³
*ساعت ۱۰:۳۰*
با صدای میو میو و کشیده شدن موهام از خواب بیدار میشم و با چهره شاکی گربه مواجه میشم... اول گیج شدم که گربه تو خونه من چیکار میکنه ولی بعد همه چی یادم اومد.
لبخند زدم و رو تخت نشستم و گربه رو رو پام گذاشتم؛ اول کمی باهاش بازی کردم و بعد فکر خوبی به سرم زد.
+فهمیدممممم!!!
با گفتن این حرف گربه کوچولو ی متر از جاش پرید و دستمو چنگ زد.
+من که نمیتونم تورو گربه صدا کنم... باید ی اسم خوب برات انتخاب کنم!!
بعد به فکر فرو میرم و هم زمان خز های نرم گربه رو ناز کردم... نرم... لطیف...
+اهانننننن!!اسمتو میزارم چویا! به معنی لطیف مثل دریا! نظرت چیه کوچولو؟
یکم خودشو تو بغلم جا داد و دستمو لیس زد.
۳.۱k
۰۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.