( شب میشه و ات و کوک هر دو به اتاق هاشون میرن ، کوک هم تص
( شب میشه و ات و کوک هر دو به اتاق هاشون میرن ، کوک هم تصمیم میگیره بره حموم ، زمانی هم که کوک حموم بود ، ات از طریق بالکن وارد خونه کوک میشه و گوشیشو برمیداره تا چک کنه ، چرا که از صبح تا حالا که کوک رو ندیده ، مدام یکی بهش پیام میده که اسمش کاپیتان هست ، ولی ات جواب نداده ، ات هم گوشیه کوک هم برداشت تا ببینه اون هست یا نه )
+ ای بابا ، رمزش چیه
_ چیزی گم کردی بیبی ؟ ( کوک یهو پشت سر ات پدیدار میشه در حالی که مو و بدنش خیسه و با یه حوله کوتاه سفید که فقط پایین تنه شو پوشونده و فیس هات )
+ نه ، تو اینجا چیکار میکنی ( ات گوشیو میزاره رو میز و برمیگرده سمت کوک )
_ اینو من نباید از تو میپرسیدم؟ ( خیلی بم و هات در حالی که داره نزدیک ات میشه و ات هم کمرشو خم کرده تا کوک بهش نرسه و دیگه نشسته روی میز تا کوکی بهش نرسه ، ولی کوکی الان دقیقا روبه روی خودشه ) هوم بیبی ؟ اینجا چیکار میکردی ؟
+ میشه بعدا بهت بگم ؟
_ باشه ، پس الان بریم حموم ؟
+ حموم ؟ من همین نیم ساعت پیش بودم
_ درسته ، تو حموم بودی ، ولی با من که نبودی ؟ هوم ؟
+ .........
_ بریم ؟ یا ببرمت ؟
+...........
_ come on honey , come to your daddys arms
+..........
_ don't keep your daddy waiting
+ نمیخوام
_ ( کوک ات رو برآید استایل میاره از روی میز پایین و لباساش رو در میاره کامل ، بعد دوباره برآید استایل بغلش میکنه میبرتش توی حموم .......
___________________ خماری ______________________
+ ای بابا ، رمزش چیه
_ چیزی گم کردی بیبی ؟ ( کوک یهو پشت سر ات پدیدار میشه در حالی که مو و بدنش خیسه و با یه حوله کوتاه سفید که فقط پایین تنه شو پوشونده و فیس هات )
+ نه ، تو اینجا چیکار میکنی ( ات گوشیو میزاره رو میز و برمیگرده سمت کوک )
_ اینو من نباید از تو میپرسیدم؟ ( خیلی بم و هات در حالی که داره نزدیک ات میشه و ات هم کمرشو خم کرده تا کوک بهش نرسه و دیگه نشسته روی میز تا کوکی بهش نرسه ، ولی کوکی الان دقیقا روبه روی خودشه ) هوم بیبی ؟ اینجا چیکار میکردی ؟
+ میشه بعدا بهت بگم ؟
_ باشه ، پس الان بریم حموم ؟
+ حموم ؟ من همین نیم ساعت پیش بودم
_ درسته ، تو حموم بودی ، ولی با من که نبودی ؟ هوم ؟
+ .........
_ بریم ؟ یا ببرمت ؟
+...........
_ come on honey , come to your daddys arms
+..........
_ don't keep your daddy waiting
+ نمیخوام
_ ( کوک ات رو برآید استایل میاره از روی میز پایین و لباساش رو در میاره کامل ، بعد دوباره برآید استایل بغلش میکنه میبرتش توی حموم .......
___________________ خماری ______________________
۱.۶k
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.