فیک «اون دوست دخترمه» part 46
کوک: ولی دست پخت تو خوشمزه تره(اروم تو گوش ات)
ات:(ریز میخنده)
کوک: صدای گوشی منه؟مثل اینکه..ببخشید یه لحظه
مکالمه:
جیمین: سلام جونگ کوک حالت چطوره؟
کوک: خوبم تو چطوری
جیمین: خوبم در مورد دستیارت که تازه استخدام کردی زنگ زدم بهش گفتم کارشو از فردا توی شرکت انجام بده
کوک: ممنون گفتی دختره اسمش چی بود ؟
جیمین: اوه جانگ می
کوک: اوه جانگ می….اوکی مرسی که گفتی
جیمین: فعلا
کوک: اوهوم
ات ویو
کوک داشت با تلفن حرف میزد یهو اسم یه دخترو پرسید و فهمیدم داره با جیمین حرف میزنه پس زنگ زدم از جیمین بپرسم دختره کیه اونم برام گفت که دستیار جدیده کوکه یکم رگ حسودیه دخترونم زد بیرون پس یه نقشه به ذهنم رسید
فردا:
کوک: عزیزم من دارم میرم شرکت
ات: منم بیام
کوک: اخه چرا؟
ات: یکم شرکتو ببینم
کوک: خیلی خب بریم
ات: صبر کن لباسمو عوض کنم
ات ویو
از صب اماده بودم ولی بخاطر اینکه کوک شک نکنه لباس خونگی پوشیده بودم بعدش رفتم یه لباس ساده پوشیدم و رفتم
ات: من حاضرم
کوک: بریم
داخل شرکت :
ات: عزیزم من میرم یکم اینجارو ببینم تو برو سر کارت
کوک: باشه عزیزم هرجور راحتی
ات: اوهوم…
ات ویو
رفتم پیش پرسنل اونجا و اسم دختررو گفتم و پرسیدم اتاق کارش کجاست اونم بهم گفت رفتم اونجا
(صدای در)
اوه جانگ می: بفرمایید
ات: سلام عزیزم
جانگ می: سلام چه کمکی از دستم برمیاد؟
ات: من یکی از دوستای اقای جونگ کوکم همیشه وقتی یه فردی جدید میاد به شرکت من میام ببینم چقدر فرد شایسته ایه برای همین اومدم
جانگ می: اها بله
ات: اسمت اوه جانگ می ؟
جانگ می: بله
ات: وای چقدر خوشگلی چند سالته؟
جانگ می: خیلی ممنون من۲۱ سالمه
ات: چقدرم جوونی (نه که خودت پیری🗿)
ات: واقعا تو شایسته ی اینجا نیستی تو باید بری بازیگر بشی خیلی خوشگلی
جانگ می: واقعا؟
ات: اره حتی اگه استعدادشم نداشته باشی که قطعا داری بازم بخاطر قیافت باید مدل یا بازیگر بشی
جانگ می: خب چجوری؟
ات: من یه اژانس بازیگری و مدل میشناسم اگه دوست داری میتونم بهشون زنگ بزنم
جانگ می: واقعا اینکارو میکنی؟واقعا دختر تو خیلی خوش قلبی (خیلیییی انقدر خوش قلبه که نگو😂😔)
اینم پارت جدید بخاطر اینکه گفتید دیر به دیر میزارم :)✨🌝
ات:(ریز میخنده)
کوک: صدای گوشی منه؟مثل اینکه..ببخشید یه لحظه
مکالمه:
جیمین: سلام جونگ کوک حالت چطوره؟
کوک: خوبم تو چطوری
جیمین: خوبم در مورد دستیارت که تازه استخدام کردی زنگ زدم بهش گفتم کارشو از فردا توی شرکت انجام بده
کوک: ممنون گفتی دختره اسمش چی بود ؟
جیمین: اوه جانگ می
کوک: اوه جانگ می….اوکی مرسی که گفتی
جیمین: فعلا
کوک: اوهوم
ات ویو
کوک داشت با تلفن حرف میزد یهو اسم یه دخترو پرسید و فهمیدم داره با جیمین حرف میزنه پس زنگ زدم از جیمین بپرسم دختره کیه اونم برام گفت که دستیار جدیده کوکه یکم رگ حسودیه دخترونم زد بیرون پس یه نقشه به ذهنم رسید
فردا:
کوک: عزیزم من دارم میرم شرکت
ات: منم بیام
کوک: اخه چرا؟
ات: یکم شرکتو ببینم
کوک: خیلی خب بریم
ات: صبر کن لباسمو عوض کنم
ات ویو
از صب اماده بودم ولی بخاطر اینکه کوک شک نکنه لباس خونگی پوشیده بودم بعدش رفتم یه لباس ساده پوشیدم و رفتم
ات: من حاضرم
کوک: بریم
داخل شرکت :
ات: عزیزم من میرم یکم اینجارو ببینم تو برو سر کارت
کوک: باشه عزیزم هرجور راحتی
ات: اوهوم…
ات ویو
رفتم پیش پرسنل اونجا و اسم دختررو گفتم و پرسیدم اتاق کارش کجاست اونم بهم گفت رفتم اونجا
(صدای در)
اوه جانگ می: بفرمایید
ات: سلام عزیزم
جانگ می: سلام چه کمکی از دستم برمیاد؟
ات: من یکی از دوستای اقای جونگ کوکم همیشه وقتی یه فردی جدید میاد به شرکت من میام ببینم چقدر فرد شایسته ایه برای همین اومدم
جانگ می: اها بله
ات: اسمت اوه جانگ می ؟
جانگ می: بله
ات: وای چقدر خوشگلی چند سالته؟
جانگ می: خیلی ممنون من۲۱ سالمه
ات: چقدرم جوونی (نه که خودت پیری🗿)
ات: واقعا تو شایسته ی اینجا نیستی تو باید بری بازیگر بشی خیلی خوشگلی
جانگ می: واقعا؟
ات: اره حتی اگه استعدادشم نداشته باشی که قطعا داری بازم بخاطر قیافت باید مدل یا بازیگر بشی
جانگ می: خب چجوری؟
ات: من یه اژانس بازیگری و مدل میشناسم اگه دوست داری میتونم بهشون زنگ بزنم
جانگ می: واقعا اینکارو میکنی؟واقعا دختر تو خیلی خوش قلبی (خیلیییی انقدر خوش قلبه که نگو😂😔)
اینم پارت جدید بخاطر اینکه گفتید دیر به دیر میزارم :)✨🌝
۵۱.۱k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.