تاوان شباهتم £.......p15

تهیونگ ویو
نگا کردم که دیدم پد‌ش افتاده پیش من ... یه پوزخند زدم و برگشتم سمتش .. اوه خدای من ...


اون خیلی زیباس ... آروم از رو تخت پاشدم و پد برداشتم ... دیگه نمیتونستم خودمو کنترل کنم ... من بهش نیاز داشتم... به یوری نیاز داشتم... پد و برداشتم آروم سمتش قدم برداشتم ....صورتش نم داشت ... لباش پفکی و حاله‌ی قرمزی داشت ... پد دادم دستش .....با استرس پد ازم گرفت و می‌خواست بره که دستش و کشیدم ...... دستش و آرمو ول کردم و گردنش و گرفتم .....قلبم تو سینم داشت خودشو میکشت برای بوسه روی لباش .... گردنشو کشیدم جلو صورتم .. خم شدم و گردنشو بو کشیدم ... هیچی نمی‌گفت ولی قلبش تپش گرفته بود ... گردنشو بو میکشیدم و نفس ام و خالی میکردم تو گردنش.....لب هامو آروم روی گردنش میکشیدم ..... لبام پیش روی کرد تا سمت گوشش ... آروم لاله ی گوشش و بوسیدم ..... خیلی تکون می‌خورد... معلوم بود استرس داره ... هرچی تو دستش بود انداخت رو زمین