چند پارتی تهکوک پارت ۳ (اخر)
ک بلخره یادم افتاد wc رو نگاه نکردم وارد wc شدم ک صدای هق هق های ضعیفی میشنیدیم ک دیدم پشت یکی از درها صندلی گذاشتع شدع اروم صندلی رو کنار زدم و در رو باز کردم و کوک رو دیدم ک نشسته و اروم گریع میکنه معلومه ترسیدع و لباساش کثیف _پارع_ خونی بود واقعا قلبم به درد اومد اروم صداش زدم کوک ک سرش رو بلند کرد و من رو نگاه کرد اروم بغلش کردم ک فقط گریه میکرد بلندش کردم همینطور ک بغلش کردع بودم بردمش خونه خودم وقتی رسیدیم گف : من میخام دوش بگیرم
گفتم: باش از کمدم لباس بردار
پرش زمانی کوک اومد پیش ته نیشست و شروع ب تعرفیف جریان کرد:
وقتی تو رفتی خاستم برم دستام رو بشورم ک یون هم تو wc با رفیقاش دیدم ک گرفتنم کلی کتکم زدن و در اخر تو یکی از کابین ها زندانیم کردن خیلی ترسیدم
ته: بیا بغلم
ادمین: هردو خابین و ته ب کوک گف من همیشه پیشت میمونم و نمیزارم کسی ناراحتت کنه و اونها تا ابد مواظب هم موندن
تامام
۲ پارتی بعدی ب درخاست یکی از جیمین هس
شرط فیک بعدی:
لایک: ۳ تا
کامنت : ۴ تا
ببینم تا شب با شرطا چه میکنید دیگ
بایی🙂👌
گفتم: باش از کمدم لباس بردار
پرش زمانی کوک اومد پیش ته نیشست و شروع ب تعرفیف جریان کرد:
وقتی تو رفتی خاستم برم دستام رو بشورم ک یون هم تو wc با رفیقاش دیدم ک گرفتنم کلی کتکم زدن و در اخر تو یکی از کابین ها زندانیم کردن خیلی ترسیدم
ته: بیا بغلم
ادمین: هردو خابین و ته ب کوک گف من همیشه پیشت میمونم و نمیزارم کسی ناراحتت کنه و اونها تا ابد مواظب هم موندن
تامام
۲ پارتی بعدی ب درخاست یکی از جیمین هس
شرط فیک بعدی:
لایک: ۳ تا
کامنت : ۴ تا
ببینم تا شب با شرطا چه میکنید دیگ
بایی🙂👌
۱۰.۵k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.