دلم تنگِ تو که می شود،
دلم تنگِ تو که میشود،
کلمۀ سیب را میبوسم
یا کبریتی روشن میکنم
یا شیر آب را برای ساعات طولانی باز میگذارم و
گوشم را میدهم با آب برود
یا دستمالی بهدست میگیرم و
اندوه را
از تکتک استخوانهایم پاک میکنم
دلم تنگِ تو که میشود،
کلمۀ زن را میبوسم
کلمهای را که تو بودی!
برگها بههوای تو دوستم داشتند
ای کسیکه این خیابان را
زیباترین خیابان این شهر میکردی!
و وقتی به این خانه میآمدی
درختهای خیابان پاسداران
از گنجشک سنگین میشدند.
کلمۀ سیب را میبوسم
یا کبریتی روشن میکنم
یا شیر آب را برای ساعات طولانی باز میگذارم و
گوشم را میدهم با آب برود
یا دستمالی بهدست میگیرم و
اندوه را
از تکتک استخوانهایم پاک میکنم
دلم تنگِ تو که میشود،
کلمۀ زن را میبوسم
کلمهای را که تو بودی!
برگها بههوای تو دوستم داشتند
ای کسیکه این خیابان را
زیباترین خیابان این شهر میکردی!
و وقتی به این خانه میآمدی
درختهای خیابان پاسداران
از گنجشک سنگین میشدند.
۲.۸k
۰۹ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.