فیک آقای خشن قسمت ۳۶
تا رسیدن به خونه کوکی رفت اتاقش و با عروسکش داشت گریه میکرد تهیونگ اومد اتاق وگفت چی شده قشنگم موهاشو ناز کرد کوکی گفت هیچی داشت گریه میکرد
تهیونگ گفت به دادشیی نمیگی چی شده
جون کوک هم اومد داخل اتاق داد زد کوکی چی شده تهیونگ گفت دادش خودت رو کنترل کن گناه داره میترسه خوووو
کوکی پرید بغل تهیونگ شلوارک پوشیده بود
و جون کوک دید پای کوکی باد کرده و قرمز شده فهمید ماریسا چکار کرده و کلی باهم جروبحث کردن
کوکی داشت گریه میکرد ازدرد
جون کوک کوکی وتهیونگ رو برد بیمارستان و دکتر گفتش اگه دیر می آوردین کوکی الان می میرد جون کوک گفت ممنونم آقای دکتر رفتن خونه اما خبری از ماریسا نبود شام آماده بود حتی کنسرت هم نداشت
تهیونگ گفت دادش ماریسا کجاست
کوکی گفت نکنه تقصیر منه با بغض
جون کوک گفت ولش کن بیا بغلم کوکی آروم باشی
تهیونگ گفت به دادشیی نمیگی چی شده
جون کوک هم اومد داخل اتاق داد زد کوکی چی شده تهیونگ گفت دادش خودت رو کنترل کن گناه داره میترسه خوووو
کوکی پرید بغل تهیونگ شلوارک پوشیده بود
و جون کوک دید پای کوکی باد کرده و قرمز شده فهمید ماریسا چکار کرده و کلی باهم جروبحث کردن
کوکی داشت گریه میکرد ازدرد
جون کوک کوکی وتهیونگ رو برد بیمارستان و دکتر گفتش اگه دیر می آوردین کوکی الان می میرد جون کوک گفت ممنونم آقای دکتر رفتن خونه اما خبری از ماریسا نبود شام آماده بود حتی کنسرت هم نداشت
تهیونگ گفت دادش ماریسا کجاست
کوکی گفت نکنه تقصیر منه با بغض
جون کوک گفت ولش کن بیا بغلم کوکی آروم باشی
۸۸۳
۲۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.